جستجو در سایت

1395/03/17 02:04

25 ضد قهرمان بزرگ تاریخ سینما (قسمت دوم)

25 ضد قهرمان بزرگ تاریخ سینما (قسمت دوم)
در قسمت اول خلاصه ای در مورد ضد قهرمان و تعریف ، کارکرد و جایگاه ضد قهرمان ها در دنیای رسانه های امروزی بیان شد و در ادامه 5 ضد قهرمان به یاد ماندنی تاریخ سینما و توضیح مختصری در مورد آنها ارائه شد . در این قسمت در ادامه ی معرفی ضد قهرمان های ماندگار تاریخ سینما به 10 کاراکتر و فیلم دیگر می پردازیم.

20. Jim Stark – Rebel Without Cause ( شورش بی دلیل )

1955 – کارگردان : نیکلاس ری

این فیلم تنها بعد از یک هفته از مرگ تراژیک ستاره ی نقش اول آن جیمز دین اکران شد. این فیلم تلاش می کند واقعیت زندگی جوانان و نوجوانان را به تصویر بکشد.  "تو داری من رو نابود می کنی! / تو داری من رو تکه تکه می کنی !" این دیالوگ معروف فیلم است که توسط جیمز دین در صنحه ی آغازین در یکی از دراماتیک ترین لحظات فیلم فریاد زده می شود. نقش های مکمل هم توسط ناتالی وود و سال مینئو که هر دو مثل دین در جوانی و به صورت غیر طبیعی فوت شدند ، عالی نقش آفرینی شدند. جیم استارک همان شورش گری است که در عنوان فیلم به آن اشاره می شود. او در اولین روز مدرسه هم دوست پیدا می کند هم دشمن. او سعی می کند هنجار های اجتماعی نوجوانان دهه ی 50 را بشکند . والدینش هم او را درک نمی کنند. در حالی که فیلم می توانست در کاوش احساس نگرانی و وحشت نوجوانان تبدیل به یک کلیشه شود سازندگان باهوشش آن را از مبتذل شدن نجات می دهند. درست است که فیلم کمی تاریخ مصرف گذشته و قدیمی است ولی تم آن هنوز هم استفاده می شود و هنوز جواب می دهد. این فیلم ، مرگ بازیگرش و هنجار شکنی ها و فریاد های کاراکترش آن را به فیلمی مهم و تاثیر گذار در دوران خودش تبدیل کرد.

 

 

19. Lisbeth Salander -  The Girl with The  Dragon Tattoo (دختری با خالکوبی اژدها )

2011 – کارگردان : دیوید فینچر

یکی از کاراکتر های این لیست که اخیرا خلق شده لیزبت سالاندر است. اولین بار این کاراکتر در رمان سه گانه ی پرفروش نویسنده ی سوئدی استیگ لارسون ظاهر شد . این کتاب ها به سه گانه ی هزاره معروف است . نام اصلی اولین نسخه ی این کتاب ها "مردانی که از زنان متنفرند" بود. این سه گانه تبدیل به 3 فیلم شد که نقش اصلی آن را نوامی راپس بازی می کرد و با آن در سطح بین المللی شناخته شد. سال2011 دیوید فینچر قسمت اول این سه گانه را در آمریکا با بازی رونی مارا بازسازی کرد که مارا برای آن نامزد بهترین بازیگر نقش اول زن در اسکار آن سال شد . این نشون میده که این نقش چقدر پتانسیل برای اجراهای متفاوت داره و هر دفعه از دفعه ی قبل بهتر ظاهر میشه . سالاندر یک هکر نابغه و یک بایسکشوال (تمایل به هر دو جنس نر و ماده) است. او شخصیتی جامعه ستیز دارد و همچنین در گذشته اتفاق یا سانحه ای بد برای او رخ داده که تاثیر بسیاری روی او گذاشته است. لباس ها و خالکوبی های او حداقل چیز های جالب درباره ی او هستند. او با ژورنالیستی به نام میکائیل بلومکویست (دانیل کریگ)برای تحقیق در مورد یک سری از قتل ها همکاری می کند و ما می بینیم که این شیرزن چقدر باهوش و در عین حال از نظر روانی آدم پیچیده ای است. مارا برای این نقش موهایش را تغییر داد ، گوش ، صورت و بدنش را از چند جا سوراخ کرد ، کیکبکس یاد گرفت و تحت نظر مربی گویش بود. اگر او را به نوعی کاراگاه به حساب آوریم باید گفت که کدام کاراگاه یا محقق انقدر عجیب و متفاوت است؟! همین او را یک ضدقهرمان خوب می کند.

 

 

18. larry Flynt – The People vs. Larry Flynt ( مردم علیه لری فلینت )

1996 – کارگردان : میلوش فورمن

افرادی هستند که با کنایه و زبان بازی با حقیقت بازی می کنند . این فیلم زندگینامه ی موسس مجله ی هاستلر و فعال آزادی بیان لری فلینت است. وودی هارلسون واقعا برازنده ی این نقش است ، فلینت یک فروشنده ی سیار یا شاید به نوعی بازاریاب است . او آدمی جذاب ، مصر و بد دهن است . ما داستان تبدیل او از یک ژنده پوش به یک ثروتمند از اوایل دهه 1950 در کنتاکی تا امروز را می بینیم که او یک امپراطوری پورنوگرافی و مستهجن برای خودش به راه انداخته است. او در این مسیر درگیر مبارزات قانونی و دادگاهی بی پایانی بوده و همچنین برنامه هایی در مورد تغییر نگرش نسبت به دین و مسیحیت برگزار می کرده. بعد از یک سو قصد به جانش او از کمر به پایین فلج می شود ، خودش و همسرش گرفتار اعتیاد به مواد مخدر می شوند. فیلم میلوش فورمن دقیقا  براساس زندگی فلینت  که یک اصلاح طلب شبیه مبارزان جنگ های صلیبی است (البته از نوع منحرفش!) نیست. فلینت با اینکه وقتی ساخت فیلم به پایان رسید زنده نبود ولی به طور فعال برای ساخته شدن این فیلم با سازندگان مشارکت داشت ، از قضا نقش قاضی ای که خصمانه در دادگاه برضد مجله ی هاستلر بود را خودش بازی کرد . از افراد واقعی در نقش خودشان و یا نقش های دیگر در فیلم تا حدود ی استفاده شد. باز باید از ادوارد نورتن نام برد ! او در نقش وکیل بازی کرده است . فیلم تاثیر بسیار خوبی بر کاهش وجه ی ناخوشایند مجله ی فلینت گذاشت . مردم علیه لری فلینت فیلم بزرگی درباره ی آزادی بیان و آزادی بیان مسائل جنسی است، تعجبی ندارد که هم بازیگر و هم کارگردان آن نامزد اسکار شوند.

 

 

17. Terence McDonagh – Bad Lieutenant: Port of Call New Orleans (ستوان بد : بندر نیواورلئان)

2009 – کارگردان : ورنر هرتزوگ

نیکلاس کیج نقش های دیوانه وار و احمقانه ی زیادی در کارنامه ی خود دارد ولی شاید بتوان گفت در این فیلم آنها را به اوج می رساند. فیلم "بوسه ی خون آشام" و "مرد حصیری" هم از این نوع نقش های او بودند. این یک نقد نیست و خب . . . میشه گفت که فیلم خوب و سرگرم کننده ایه و ارزش دیدن رو داره . کارهای هرتزوگ همیشه جذاب بوده ، این کار او با نسخه ی قبلی که 1992 به کارگردانی آبل فرارا و بازی زیبای هاروی کیتل ساخته شده بود نقاط مشترک کمی دارد ، البته فیلم قبلی کمی افسرده کننده هم بود. نکته یجالب اینکه هرتزوگ هیچ وقت فیلم سال 1992 فرارا که همین نام را داشت ندید . در این فیلم یک افسر پلیس فاسد ، معتاد مواد مخدر و قمارباز ، پروتاگونیست ما است که روی یک پرونده ی قتل در حال تحقیق است.

 

 

16. Oskar Schindler – Schindlers List ( لیست شیندلر )

1993 – کارگردان : استیون اسپیلبرگ

این فیلم داستان واقعی زندگی اسکار شیندلر است که به زیبایی توسط لیام نیسون نقش آفرینی شد . با توجه به شروع و پایان فیلم و شروع شدن جریان آن از حضور یک سودجوی جنگ در مهمانی نازی ها تا نهایتا نجات جان بیش از هزار یهودی ! باید گفت که این یکی از اخلاقی ترین داستان های تعریف شده و یکی از بهترین چرخش های اخلاقی شخصیت در تاریخ سینما است. فیم سه ساعته ی اسپیلبرگ شیندلر را شخصیتی پیچیده و ناشناخته نشان میدهد. او به وضوح نه قدیس است و نه دقیقا یک نازی ، بلکه فردیست که در یکی از تاریک ترین دوره های تاریخ بشر با طمع و هوس های خودش از زندگی و کارهایی که می کند لذت می برد ولی هرچه جنگ ادامه پیدا می کند اولویت های او هم عوض می شوند . نقطه عطف کلیدی فیلم سکانس مشهوری  است که در آن شیندلر نابودی وحشیانه ی گتو (اردوگاه یهودی ها را گتو می گفتند) شهر کراکوف را مستقیما می بیند . تمرکز خاصی که روی دختر جوانی با کت قرمز در این سکانس وجود دارد بسیار مشهور است و جز معدود دفعات استفاده از رنگ در این فیلم سیاه و سفید است. دیدن این کشتار تغییری غیر قابل انکار در شیندلر ایجاد می کند ولی تغییر منش او را نمی توان به یک لحظه ی مشخص محدود کرد. او میداند چگونه مردم را بازی دهد و همین مهارت است که او را در خلال جنگ حمایت و حفاظت می کند و در آخر هم او را هدایت می کند که کار درست را انجام دهد و کمک میکند که لیست نجات بخشی که نام فیلم هم از آن گرفته شده را بنویسد. فیلم در به تصویر کشیدن شخصیت پیچیده ی او موفق است ، انگیزه های او مبهم باقی می مانند که بسیار جذاب است . تصور کنید اگر شیندلر یک آدم خوب تک بعدی بود و در میان دریای نسل کشی ای که آلمانی ها انجام میدادند دست به عملیات هایی میزد ، به نظر شما چقدر جذاب می بود ؟! شیندلر یک ضدقهرمان عالی است. شخصیت ضد قهرمانانه ی شیندلر است که صداقت و بی ریایی آخر فیلم را جذاب و تاثیر گذار می کند.

 

 

15. Sonny Wortzik – Dog Day Afternoon (بعد از ظهر سگی)

1975 – کارگردان : سیدنی لومت

این فیلم حدودا 2 ساعته براساس داستان واقعی عجیبی ساخته شده و یکی از بهترین بازی های آل پاچینو است. این فیلم به شدت فی البداهه ساخته شده است. در این فیلم در کنار آل پاچینو ، جان کازال هم بازی می کند ، این یکی از 5 فیلم او است که در آنها بازی کرد و تمام آنها نامزد بهترین فیلم سال بودند . ادامه پیدا نکردن کار های او به خاطر مرگ زود هنگام بر اثر سرطان ریه بود ، در این فیلم این دو بازیگر در نقش دو دزد بانک آماتور بازی می کنند. نقشه ی دزدی اشتباه پیش می رود و تبدیل به گروگان گیری و یک سیرک تلویزیونی می شود که همه براساس واقعیت است. پاچینو برای آنکه شبیه کاراکترش شود کم می خوابید و کم غذا می خورد تا در طول ساخت فیلم بتواند ناامیدی سانی را در گفتگوهایش حتی از لحاظ فیزیک بدنی هم متفاوت نشان دهد. این فیلم مثال قابل توجه ی از این نکته است که چگونه می توان با فاش شدن انگیزه ی دزدی یا انجام کاری آن را سرگرم کننده تر و جذاب تر کرد. این فیلم هم یک کپسول زمانی برای دهه ی 70 میلادی نیویورک است و هم ویترینی برای به نمایش گذاشتن استعداد بازیگری فوق العاده ی آل پاچینو .

 

 

14. Borat Sagdiyev – Borat : Cultural Learning of America for Make Benefit Glorious Nation of Kazakhstan (بورات)

2006 – کارگردان : لری چارلز

اول از همه باید بگویم ، بله، عنوان کامل فیلم همین است ! یکی از نقاط قوت فیلم حضور کمدین انگلیسی ساشا بارون کوهن در نقش اول فیلم است.  این ژورنالیست ساختگی قزاق را می توان بهترین نقش آفرینی کوهن در نظر گرفت. کوهن موفق می شود مارا متقاعد کند و با بورات در طی سفرش در سرتاسر" آمِری_کا" در جستجوی ستاره ی بی واچ پاملا اندرسون و خواستگاری از او همراهش شویم . با وجود اینکه کاراکتر ها ضد زن ، پر هیاهو و تمایلات همجنس گرایانه دارند ولی ما آنها را دوست داریم و دنبالشان می کنیم. آنچه بورات را خنده دار و تاثیرگذار می کند ترکیب فیلمنامه و واقعیت است . سکانس های آغاز و پایان فیلم در قزاقستان فیلم برداری شده و در نقطه ی عطف اندرسون را واقعا درگیر فیلم می کنند که تمام اینها در فیلمنامه بوده است و باعث می شود فیلم در عین کلاسیک بودن متفاوت باشد و باعث می شود در بخش فیلمنامه اقتباسی نامزد اسکار شود. کوهن آدم های واقعی را متقاعد می کند که در حال باز یکردن نیست و این مانند یک مستند یا مصاحبه واقعی است. این باعث می شد وقتی بورات اعمال نا بهنجارش را انجام می دهد و یا اعتقادات توهین آمیزش را بازگو می کد آنها هم واقعا براساس باور ها و تعصب هایشان با او رفتار و به او پاسخ دهند. این تعجب آور نیست که فیلم بحث برانگیز باشد و منجر به شکایات و پرونده های حقوقی و شامل ممنوعیت های بسیار شود. در طی فیلمبرداری بیش از 100 بار با پلیس تماس گرفته شد ! وفاداری کوهن به کاراکترهایش هیچوقت متزلزل نمی شود و حتی تا زمان اکران فیلم و بعد از آن ادامه پیدا می کند ، او با همان شمایل و همان خصوصیات گفتاری و رفتاری شخصیت فیلمش در جاهای مختلف از جمله جشنواره ها و فرش قرمز و مصاحبه های تلوزیونی ظاهر می شود. باید گفت این فیلم یک تحول در ژانر کمدی است.

 

 

13. Antonio Salieri -  Amadeus (آمادئوس)

1984 – کارگردان : میلوش فورمن

در مورد این فیلم ابتدا باید گفت : با وجود ادعای شعار تبلیغاتی فیلم مبنی بر اینکه " ... هرچه شنیده اید درست است " اقتباس برنده ی بهترین فیلم اسکار میلوش فورمن از نمایش پیتر شفر گزارش دقیق و قطعی ای از زندگی و مرگ موتزارت نیست. پس بهتر است بگوییم که این فیلم یک فیلم داستانی- تاریخی است آن هم از نوع گوش نواز و چشم نواز و از همه مهمتر سرگرم کننده. در حالی که موضوع اصلی همانطوری که عنوان فیلم به آن اشاره دارد مسلما بزرگترین نابغه ی موسیقی تاریخ است ولی ... پروتاگونیست فیلم آدم بده یعنی سالیاری است ! او هم عصر موتزارت است و به نبوغ او حسادت می کند . اف. موری آبراهام ساعت ها روی صندلی گریم می نشست تا شبیه ورژن سالخورده ی آهنگساز ایتالیایی شود ، کسی که بعد از تلاش برای خودکشی به خاطر احساس گناه خود ، وقایع فیلم را در یک فلاش بک برای کشیشی تعریف می کند. تام هالس در نقش موتزارت جوان که هم نابغه است هم مبتذل فوق العاده ظاهر می شود که نامزی نقش اول مرد را هم برای او در پی دارد ولی در همین رشته قافله را به دیگر همبازی خود در فیلم یعنی سالیاری (اف. موری آبراهام) میبازد ! فیلم داستان رابطه ی سالیاری و موتزارت را به تصویر می کشد و با اینکه از لحاظ تاریخی دقیق نیست ولی سحرآمیز است. هرکسی که سال ها برای چیزی که می خواسته سخت کار کرده باشد و شاهد این بوده باشد که کسی که لیاقت کمتری دارد با تلاشی کمتر به آن دست یافته به راحتی می تواند با درگیری سالیاری ارتباط برقرار کند و احساس او را درک کند.  همه چیز دست در دست هم می دهند که ما در عین محکوم کردن او به خاطر اعمالش ، او را درک کنیم و احساسش را بفهمیم ، با او همذات پنداری کنیم و همراهش شویم. این همان چیزی است که درباره ی ضد قهرمان گفتیم .

 

 

12. John “Scottie” Ferguson – Vertigo (سرگیجه)

1958 – کارگردان : آلفرد هیچکاک

چهارمین و آخرین همکاری جیمز استوارت و آلفرد هیچکاک. این فیلم در زمان اکرانش هم در نقد ها و هم در جدول گیشه ناامید کننده بود . البته امروزه یک اثر هنری به حساب می آید و از سال 2012 در لیست بهترین فیلم های تاریخ مجله ی سایت اند ساند موسسه ی فیلم بریتانیا رتبه ی اول را به خود اختصاص داده است. علاوه بر نوآوری قابل توجه " دالی زوم" و سکانس ابتدایی بی کلام فیلم ، باید گفت که سرگیجه تنها فیلمی است که جسارت این را داشته که جیمز استوارت را منفور کند. فیلم اقتباسی است از رمانی به قلم بوالو نارسژاک است که داستان مربوط به یک کاراگاه پلیس سابق است که از آکروفوبیا یا بلندیهراسی رنج می برد ، او استخدام می شود تا درباره ی رفتار عجیب همسر یکی از آشنایانش (با بازی کیم نواک) تحقیق کند. با اینکه داستان گره و چرخش اصلی را بسیار زودتر از منبع اصلی اقتباسش بیان و درگیر می کند ولی خود پلات یا طرح آن چیزی نیست که به فیلم اهمیت سینمایی آن را داده است. دانشجویان فیلم متوجه خواهند شد که تم های فیلم حاکی از حجم زیاد خودبازتابی از طرف هیچکاک است. مثلا شخصیت پردازی اسکاتی که با الگو برداری از عشق مورد علاقه اش فردی دیگری را شبیه او می کند ، همانند هیچکاک ک قهرمان زن بلوند معمول خود را شکل می دهد است .

 با همراهی موسیقی فوق العاده ی برنارد هرمان که قطعا یکی از بهترین آثار او است ، جست و جو و کنکاش فیلم درباره ی موضوع وسواس و عقده ی روحی  قدرتمند ، تاثیرگذار و فراموش نشدنی است بخصوص پایان بندی آن. هر چند هیچکاک استوارت را برای نقد های متوسط و فروش بد فیلم مقصر می دانست و می گفت " او خیلی پیر به نظر می رسید" ولی به راحتی می توان گفت که این اجرای کمتر قهرمانانه یکی از بهترین کارهای استوارت  و یکی از بهترین ضد قهرمان های تاریخ سینما است.

 

 

11. Mark Zuckerberg -  The Social Network (شبکه ی اجتماعی)

2010 – کارگردان : دیوید فینچر

دوباره ، مثال دیگری از فیلمی که با اینکه براساس واقعیت است ولی نمی توان آن را با یک مستند اشتباه گرفت و این لزوما چیز بدی نیست. و باز هم دیوید فینچر ، که این اصلا چیز بدی نیست !

 فیلم اقتباسی است از رمان " میلیاردرهای تصادفی " نوشته ی بن مزریچ که داستان مارک زاکربرگ خالق فیسبوک را روایت می کند. فیلمنامه ی فوق العاده ی آن را آرون سورکین نوشته و موسیقی فیلم را ترنت رزنور و آتیکوس راس ساخته اند و هرسه در بخش های خود برنده ی اسکار شدند. فیلمنامه ، موسیقی و بقیه ی اجزای فیلم باعث شده اند که لحن آن تاریک شود و حتی میتوان گفت برای فیلمی که در آن مرگ و میری وجود ندارد به شدت تاریک است . جسی آیزنبرگ تصویری سرد و تاثیرگذار از نابغه ی کامپیوتری که اختراعش قرار است او را به یکی از جوان ترین میلیاردر های دنیا تبدیل کند ارائه می دهد. البته زاکربرگ واقعی صحت فیلم را زیر سوال برده است بخصوص در به تصویر کشیدن انگیزه های او در به وجود آوردن وب سایت فیسبوک ، ولی کمد لباسش در فیلم را به شدت تایید کرده و گفته که دقیقا همان است!

صرفنظر از اینکه چقدر از داستان فیلم واقعی است باید گفت که این فیلم تصویر سرگرم کننده ای درباره ی  تمام کارها و مشکلاتیست که یک فرد برای رسیدن به رویای آمریکایی اش انجام داده و تحمل کرده ، همچنین عواقب مثبت و منفی رسیدن به این هدف را نشان می دهد. کی فکرش رو می کرد که فیلمی درباره ی یک خوره ی کامپیوتر که یکی از محبوب ترین وبسایت های دنیا را ساخته روزی با همشهری کین مقایسه بشه؟!

 

در قسمت سوم 10 ضدقهرمان برتر و تاثیر گذار تاریخ سینما و 30 فیلم ضدقهرمان محور دیگه رو به شما معرفی می کنیم .

 

25 ضدقهرمان بزرگ تاریخ سینما (قسمت اول)