جستجو در سایت

1394/12/11 00:00

بقا در باتلاق بزک شده

بقا در باتلاق بزک شده

نام اصلی فیلم: L.A. Confidential

کارگردان: کرتیس هنسون

محصول: آمریکا ۱۹۹۷

بازیگران کلیدی: کوین اسپیسی، راسل کرو، گای پیرس، کیم باسینگر و دنی دویتو

فیلم با نریشنی شروع می شود که ابتدا گوینده آن مشخص نیست و هدفش وصفی ستودنی از شهر لوس آنجلس است. نقل قول که رو به انتهاست چهره دنی دویتو (در نقش سید هاجنس) به تدریج آشکار می شود و ما متوجه می شویم در حال خواندن متنی برای چاپ در مجله «هاش هاش» بوده است؛ مجله ای که تبدیل به یک عنصر اصلی فیلم می شود و بخشی از حس و حال و آرزوهای مواج در هوایش را به تصویر می کشد. توضیحات هر چند کوتاه است اما گویی در حال وصف تحقق آرزوی انسان برای ساخت یوتوپیاست. همین تصویر ذهنی ابتدایی می تواند در ذهن مخاطب عمیق اندیش نگرانیهایی را ایجاد کند: بهای این تجسم آرمانشهر چه بوده است؟ آیا اصلا این تصویر واقعیست یا صرفا باید آنرا یک دروغ بزرگ نامید؟

اگر قصد محدود کردن روایت «محرمانه لوس آنجلس»  را در قالب ژانر داشته باشیم باید آنرا از خانواده پلیسی ـ جنایی بدانیم. مزیت فیلم آن است که از کلیشه تقابل پلیس خوب و پلیس بد بسیار فراتر می رود و اگر تنها بخواهیم به شخصیت کاراکترهای اصلی اداره پلیس توجه کنیم، طیف رنگی شخصیتها، فضای فیلم را برای ما باورپذیرتر می کند. در ابتدای فیلم شاید گمان کنیم شخصیت هر یک از اعضای پلیس را می توان با یک کلمه مانند خشن، آرمانگرا، اهل رشوه، شوخ، مرموز یا کارکشته توصیف کرد، اما با حرکت در طول فیلم و در بستر موقعیتهای مختلف لایه های جدیدی به شخصیت کاراکترها اضافه می شود که همانند دنیای واقعی، پیش بینی عکس العملهای احتمالی آنها را برای ما مشکل می سازد. در ابتدای فیلم اد اکسلی (با بازی گای پیرس) چنان تصویر ایده آل گرایانه ای از یک پلیس وظیفه شناس و غیرمنعطف در ذهن ما می سازد که رابطه کوتاه و منجر به رسوایی او با کیم باسینگر (در نقش لین براکن) غیرمحتمل به نظر می رسید. البته کارگردان (کرتیس هنسون) با مهارت تمام بخشی از لایه های جدید شخصیتی کاراکترها را در تقابل بین آنها برای ما عیان می کند. خوش لباسی پلیس رشوه گیر  جک وینسنز (با بازی کوین اسپیسی) در هماهنگی معقولی با رابطه او با مجله هاش هاش و عوامل فیلمسازی است.

کرتیس هنسون البته پا را از افزودن لایه های شخصیتی به کاراکترها فراتر می برد و در حالی که ما تقریبا به این باور رسیده ایم که پلیس خشن و عصبی باد وایت (با بازی راسل کرو) چندان آدم باهوشی نیست و حتی خود او این نکته را در شبی که با لین براکن ـ فاحشه باکلاسی که شباهت ظاهری با ستاره سینما ورونیکا لیک دارد ـ به اوج نزدیکی جسمی و عاطفی رسیده است به زبان مي آورد، ما را وارد مسیری می کند تا عکس این نتیجه حاصل شود. سر زدن به آرشیو پلیس و تحقیقیات شخصی باد وایت درباره جنایت کافه نایت آول کافی نیست و کار به آنجا می رسد که در پشت پنجره خانه لین براکن، جک وینسنز در حال چشم چرانی خطاب به اد اکسلی می گوید تصور آنها از کم هوشی باد وایت اشتباه بوده است. از این دریچه با تغییر رفتار بقیه کاراکترها هم مواجه هستیم. پلیس قانونمند اد اکسلی که هیچ انعطافی را از او در برابر قانون انتظار نداریم ـ او این را در ابتدای فیلم با گزارش خطای همکارانش در خشونت پلیس علیه زندانیان به ما ثابت کرده بود ـ در اواخر فیلم رییس فاسد خود را با شلیک گلوله پیش از رسیدن ماشینهای گشت پلیس به قتل می رساند.

تصویر ارایه شده از لوس آنجلس دهه پنجاه میلادی چنان خشن و بی رحم است که ظاهرا هیچ راهی برای فرار از تیغ تیز مرگ جز احیانا خوش شانسی وجود ندارد. در «محرمانه لوس آنجلس» هر نوع آدمی از هر طبقه و گروه و نژادی کشته می شوند. سفید پوست بودن، جذابیت زنانه، قدرت سیاسی، ثروت فراوان، رشوه دادن و گرفتن، بی رحم بودن یا حتی به غایت حیله گر بودن هیچکدام نمی توانند مصونیتی در قبال جنایت و قتل ایجاد کنند. این تصویری کاملا متفاوت با آن چیزیست که در ابتدای فیلم از دهان سید هاجنس شنیده بودیم. هیچکدام از این دو تصویر به تنهایی شخصیت شهر لوس آنجلس غرق در سیطره هالیوود را نمی سازند. هر دو بخشی از واقعیت پیچیده این شهر در دهه پنجاه میلادی هستند. پیچیده به این لحاظ که لزوما پری دریایی جذابیتهای دنیای سینما، تمامی دریانوردان در سودای شهرت را به کام مرگ نمی برد. همه دوست دارند سرانجامی مانند آنانی داشته باشند که به وصال یار ثروت نایل آمده اند. شاید بخشی از دلیل آرایش های شدید و حتی جراحیهای پلاستیک فاحشه ها برای شبیه شدن به ستاره های زن هالیوود جدای از برای رونق کسب و کارشان به این دلیل نیز باشد که شاید این شباهت ظاهری، به همانندی عاقبت حرفه ای نیز منجر شود. این «مانند ستاره ها شدن» چنان در این شهر رونق دارد که دیگر نمی توان کپی را از اصل تشخیص داد. این موضوع در صحنه ای که اد اکسلی در رستوران یک ستاره واقعی سینما را با یک فاحشه بازیگرنما اشتباه می گیرد، پررنگ به نمایش گذاشته می شود.

فیلم در نهایت پایان نسبتا خوشی دارد و تماشاچی با رضایت از پای فیلم برمی خیزد و البته نباید این را به پای کلیشه ای بودن سرانجام داستان گذاشت، زیرا مشکلات کاملا حل نشده و به روشن بودن آینده هم نمی توان اطمینان داشت. در مجموع این فیلم را می توان در دسته فیلمهای خوب هالیوود جای داد. مدت فیلم ۱۳۶ دقیق است و درجه بندی R (افراد زیر ۱۷ سال امکان دیدن فیلم بدون اجازه یا همراهی والدین را ندارند) دارد. اگر فیلم را تاکنون ندیده اید تماشای آن شدیدا توصیه می شود.