تشبیه زیبای جادو و افسانه به فرهنگ و پیشینه تاریخی هر جامعه.

به نام خدا
انیمیشن onward یا همان به پیش،محصول ۲۰۲۰ کشور آمریکا و جدید ترین محصول مشترک کمپانی های (دیزنی و پیکسار)است.ژانر این اثر#فانتزی...ماجراجویی...کمدی و کارگردان آن دنیل اسکانل پر آوازه است.صدا پیشگان این انیمیشن نیز شخصیت هایی برجسته چون تام هلند و..... هستند که همین عامل برای دیدن محصول جدید دیزنی کفایت میکند.
نقد اثر:
onward بدون شک خوش ساخت ترین انیمیشن فلسفیست که تاکنون ساخته شده.اثبات شدیداً زیبای ژانر،موسیقی.صدا.طراحی تولید.فیلمنامه.محور صعودی.دیالوگ های ماندگار و......از عواملی بود که همه و همه به خودیِ خود در این اثر رعایت شدند که از پر مغز ترینشان میتوان به مواردی چون فیلمنامه فلسفی و محور هیجانی با ویژگی اثبات ژانر اشاره کرد.عوامل این اثر به بهترین نحو فیلمنامه را به استوری برد و استوری برد را به تصویر متحرک تبدیل کرده و با نهادن پیامی پنهانی در نهادِ فیلم؛اذهان منتقدان را به چالش تفکر دعوت میکند.پیامی که در onward وجود داشت شاید در جاهای دیگر هم گفته میشد اما در آن تاثیر عمیق را بر ذهن نمیگذاشت اما این اثر حجت خود را بر پیغام دهندگان ادا کرد.اگر مخاطب با هوش و ریز بینی باشید که مطالعات فراوانی دارد یا حداقل طرز تفکر منحصر به فرد خودش را دارد؛به راحتی پیام فیلم را میگیرید و در همان ده پانزده دقیقه ی ابتدایی به آن پی میبرید..... شاید مباحث پایین مربوط به فلسفه ی فیلم باشدتا نقد فیلم.اگر نقد میخواهید باید بگویم که نیازی به آن ندارید زیرا انیمیشنی تمام و کمال روبه روی شماست.اما اگر فلسفه و منظور فیلم را میخواهید با من همراه باشید؛به زودی خواهید فهمید....
آری:خواهید فهمید که منظور دور،ار جادو ی فراموش شده ی یک ملت،همان فرهنگ های اصیل و کهن آن ملت اند.وقتی که مردم یک جامعه(منظور اینجا جوامع شرقی و در حال توسعه اند)دچار زوال فرهنگی شده و مبهوت قدرت جهان غرب میشوند،سعی به رویکردی تقلید گرایانه میکنند و صورتی فِیک از واقعیتی که هیچوقت آن را نداشتند و تجربه نکردند برای خود میسازند و مبنای منزلت خود را چیزی میگذارند که برند روز است و همه فقط بر حسب آن مبنا سنجیده میشوند.حال میخواهد مبنا پول باشد میخواهد نوعی لباس یا پوشش باشد یا نوعی رفتار و..........
در تمامی این مراحل که زوال فرهنگی با اخلاق درگیر میشود و کم کم جهان اجتماعی رو به فروپاشی میرود ممکن است دو اتفاق بیفتد.
۱-ممکن است لایه های عمیق یک فرهنگ مانند اعتقادات و باور های مردم از بین برود و ریشه کن شود.
۲-ممکن است مردم هم لایه های عمیق خود را قبول کنند و هم رویکرد تقلید از لایه های جهان اجتماعی توسعه یافته.
شاید با خود فکر کنید که گزینه ی ۱ خطر ناک تر باشد ولی سخت در اشتباهید....نکته:اگر فرهنگ یک ملت نابود شود حد اقلش این است که میدانیم دیگر آن باز نخواهد گشت.اماّ اگر فرهنگ یک ملت باقی مانده و با فرهنگی بیگانه که برخی ویژگی هایش با آن فرهنگ در تضادی مستقیم است ترکیب شود باید به حال آن جامعه گریست.وضعیتی که ما هم اکنون در کشور خود مشاهده میکنیم و نیازی به بازگو کردن نیست فقط مقداری گشت و گذار در شهر آن را به صراحت بیان میکند..........
شاید از نظر شما پیام بالا کمی برای این انیمیشن سنگین بود ولی باید بگویم که onward چیزی جز این را نمیخواست بگوید.
(در چندین سال اخیر سینمای هندوستان نیز به تقلید از کمدی تاریک امریکایی پرداخت ولی متاسفانه جنبه ی این سبک را نداشت و ژانر کمدیِ خود را که زمانی شاخص جهانی بود،به خاک سیاه نشاند و دلیلش تنها وتنها کم رنگ شدن اصالت درونی و آریایی اش بود که در طی زمان و به مرور از بین رفت)
این عوامل نه تنها مربوط به شرق بلکه مربوط به کل جهان است و ممکن است برای هر شبهِ آندلوسی پیش بیاید.حتی خود غرب.نتیجه از بین رفتن ارزش های یک ملت و جایگزینی ارزش های غیر اصیل به جای آن یا به اضافه ی آن این میشود که تعارض فرهنگی بوجود می آید و جامعه ای که دچار تعارض شد،از انسانیت تهی شده و نفسانیت را مبنا قرار میدهد.(مثال:ابعاد دنیوی تجمل گرایی پرده ای بر ابعاد معنوی ساده زیستی میکشد)
این تنها نکته ی قابل بحث و تفکر فیلم بود که اگر آن را ندانید و انیمیشن را تماشا کنید،انگار که هیچ چیز ندیدید.حتی اگر فیلم را پاپ کورنی تماشا کنید و جذابیت ماجرا را به محور هیجانی صعودی بسنده کنید و اصلا فلسفه بافی نکنید؛باز هم انگار هیچ نکردید.
بگذارید برای کامل تر شدن ماجرا یک سر هم نکات فنی فیلم بیندازیم(داستان، ماجرایی جدید از آنچه تصور میکنیم را برایمان به تصویر میکشد که با وجود لغزش هایی ریز در اواسط و نیمه ی آخر فیلم،باز هم جذابیت کافی را به همراه دارد و مانند نامش(به پیش) به سمت جلو حرکت میکند و هیچ چیز جاو دارش نیست.
و اما دیالوگ ها و طراحی تولید فیلم به طرز زیبایی با روایت داستان منطبق میشد و در لحظاتی هر چند کم ولی بلند،شما را به خنده وا میداشت.(مثلا سکانس رقص پای پدر لیان.....)
در کل ایده ی ساخت این انیمیشن یک تفکر خلاقنه بود که شاید تا امروز با کل انیمیشن های این کمپانی فرق داشته و بار دیگر نام والت دیزنی بزرگ را به اذهان همگان آورد و این نکته را به همه گوشزد کرد که:گاهی میتوان با یک ایده ی ساده ولی جدید و خلاقانه.از یک موش(استعاره ای به میکی موس)به یک ابر غول تبدیل شد.تنها چیزی که لازم است اول تفکر است و دوم تفکر و سوم مرحله ی عَمَل.
#پیشنهادی ویژه به علاقمندان سینما و تلویزیون.