مغزهای کوچک ، گام های بزرگ، حرف های متوسط

فیلمهای زیادی در سینما از یک شخصیت خاکستری قهرمان ساخته اند که یک نمونه ناموفق آن مغزهای کوچک زنگ زده است، این که این عنوان برای فیلم تا حدودی سعی دارد بیننده را با این تفکر وارد سینما کند که انتظار دیدن انسانهای با فرهنگ و یا سطح بالایی را به لحاظ اجتماعی و موقعیت اقتصادی نداشته باشد، مشخص است ، اما برای پیشبرد داستان ما نیاز به یک قطب منفی هم داریم، (قطب منفی در جهت عکس ادعای فیلم) اگر اینچنین باشد ، باید فرهاد اصلانی که ظاهرا رییس یک باند بچه های کار و تولید مواد مخدر در فضایی فاقد مقیاس و جغرافیا است را قهرمان فیلم دانست، آدمی که دقیقا تکلیفش با خودش معلوم نیست، کمی کارهای خیر میکند اما مواد مخدر هم تولید میکند و از آن طرف دستور قتل میدهد، دست به اسلحه است، و کلا مقیاس کاراکترش تعریف نمیشود، این بعید نیست که یک انسان خلافکار قدم های مثبتی هم بردارد، اما اینکه این مسائل تعریف خوبی ندارند ، بیننده را دچار سردگمی میکنند، هر چند کاراکتر اصلانی به مراتب بهتر از نوید محمد زاده پرداخت شده است، نوید محمد زاده در یک بازی بد به نظر من، با یک میمیک کاملا مصنوعی و تقلیدی که در بعضی از نما ها توجیهی برای آن میمیک نیست، کاملا برای بیننده ناشناخته و گنگ است، اصلا سمپاتیک نیست، و هیچ وجهه جذابی در رفتار و منش و اکت هایش برای نزدیکی با تماشاگر نیست، حتی صدای با تن بالایش بسیار بسیار گوش آدم ر اذیت میکند، و شاید بهتر باشد این فیلم را در خانه و با یک درجه خاصی از ولوم صدا تماشا کرد تا اینکه در سینما دائما فریادهای نامعلوم محمد زاده روی اعصاب باشند، محمد زاده به عنوان شمایلی از قهرمان در داستان ایجاد نقش میکند، ظاهرا یک پادو بیشتر نیست که به او بها نمیدهند، اما میل به ریاست دارد، و وقتی این موقعیت برای او فراهم میشود آنقدر ضعیف داستان این شخصیت و اطرافش پیش میرود که فیلم حوصله سر بر میشود، اصلا کاریزمای قدرت طلبی و ریاست ندارد، و در پایان داستان هیچ عمل قهرمانانه و یا حتی ضد قهرمانانه ای از او سر نمیزند، هومن سیدی که تلاشش بر این بوده که فرم گنگستری را در یک محیط ایرانی و با اخلاق اجتماعی ایرانی نمایش دهد در این امر تا حدود زیادی ناموفق بوده است .
اولین آیتم ناموفق در ارائه این ژانر این است که دغدغه فیلمنامه غیر واقعی است، حداقل برای قشری که هومن سیدی تصویر میکند غیر واقعی است، خانواده ای که در یک محیط بسیار پست و با شرایط وحشتناک زندگی میکند(که خود این موضوع با توجه به اینکه فرهاد اصلانی پولدار است، زیر سوال میرود) و برادران و پدر و مادری که سرتا پا خلاف هستند و انواع و اقسام خلافها را انجام میدهند اقدام به قتل خواهرشان،که صرفا روسری خود را در ماشین یک پسر برداشته است و بابت فیلمی که از او گرفته شده که اصلا منطق ندارد، به شکلی فجیع و به دست یک پسر بچه 10 ساله میکنند؟!! مسلما چنین موضوعی خنده دار است، چرا که در اینچنین خانواده ای ، دختر خانواده هم به احتمال زیاد دچار خلاف میشود اما اساسا این مسئله برای این نوع خانواده دغدغه ای به حساب نمیآید که پدر و مادر مثل ماست وارفته بنشینند و کشته شدن دخترشان را تماشا کنند، موضوع دیگر این است که هنگامی که آنها میخواهند خواهرشان را خاک کنند دچار حمله میشوند( الزام دراماتیک) و وقتی محمد زاده برمیگردد متوجه میشود جنازه نیست، یعنی تعلیقی که به راحتی میتوانست بیننده را تا پایان فیلم نگه دارد سریعا خودش را نقض میکند، مسئله دوست نوید محمد زاده گفته میشود ولی حل نمیشود، خرده داستان محمد زاده و خواهرش گفته میشود ولی حل نمیشود، تنها سکانس شاخص فیلم، زندان و ملاقات محمد زاده و اصلانی است که شوک نسبتا خوبی به بیننده وارد میشود، و کارگردان میتوانست با اقدامات قبلی محمد زاده، و با ایجاد این شوک تعلیق زیبایی ایجاد کند ولی متاسفانه فقط به این موضوع فکر کرده که این پرده فیلم نیاز به یک عطف دارد و بس! موضوع دیگر بحث گروهای خلافکاری است که اصلا نمایش خوبی از آن نمی بینیم، ما صرفا یک حمله با اسلو مشن به سمت چند نفر می بینیم که معلوم نیست چه کسانی هستند و یا کجای آن جفرافیا هستند، من فکر میکنم این خرده داستانها هر کدام قابلیت این موضوع را داشته است که تبدیل به موضوع محوری و استخوان بندی اصلی فیلمنامه شود ولی چون هومن سیدی قصد این را داشته که چندین خرده داستان را در کنار یک موضوع اصلی که قتل دختر داستان است بیان کند ، در پرداخت همه عناصر ناقص عمل کرده است، حتی عناصر فرمی و تکرار و اضدادشان به خوبی تصویر نمیشوند، آیا در پایان فیلم با تخریب آن سوله مسئله فیلم حل میشود؟!! یا کینه ای جدید تصویر میشود، پایان ضد خانواده فیلم شاید و تنها شاید در نگاه اول کمی جذب کننده به نظر برسد. باید به چند نکته مثبت فیلم هم اشاره کرد، اول اینکه شهامت ساختن این فیلم تحسین برانگیز است، مسئله دوم فیلمبرداری نسبتا خوب کار است، فضا سازی فیلم تا حدی خوب عمل میکند ، هر چند به نظر من تصویری که از این خانواده ارائه میشود هرگز با کارهایی که از آنها سر میزند و یا حتی پایان بندی فیلم تناسبی ندارد. در هر حال در بین این هیاهوی ساخت فیلم سفارشی حکومتی ، ساخت چنین فیلم ساختار شکنی ، فارغ از خوب یا بد بودنش حرکت مثبتی است.