پوستر undefined

فیلم‌ سینمایی

هوک

۲ /۱۰
امتیاز سلام سینما

از ۱ رای

منتقدان:

۵.۵

امتیاز دهید:

شیروک پسر بچه‌ای که سودای قهرمانی دارد، به توصیه برادرش وارد ورزش بوکس می‌شود.

کارگردان: حسین ریگی

نقدهای بلند فیلم هوک

بومی دوپاره


هوک تلاشی ست برای [بقول سازنده اش] ادای دین سینمای ایران به بلوچستان. قصه ای در بستر سیستان و خیزش یک قهرمان از ورای تمام حرمان ها و گذر از خود برای رسیدن به انسانیت. ماجرای پسری که در میانه ی فیلم پایش میلغزد ولی با رجوع به ارزشهای باطنی خویش مجدد به مسیر عروج باز میگردد. هوک تصویری ست جدید و گاها خوش زاویه از جفرافیای زیستی‌، فرهنگی و اجتماعی سیستان و بلوچستان برای تلنگر به سینمای مرکز گرا. هوک یادآوری بوکس بی رقیب، هنر بی نظیر و غنای بی انتهای بلوچستان است. از طبیعت زیبایش تا منابع متنوعش و تا کرامت و بزرگواری مردمانش. 



قصه اما در بیان تمام این قاصر و الکن است. فیلم خیلی جاها از ریتم می افتد و چون نوازنده ی فالش‌، مخاطب را می آزرد. چفت و بست ماجراها خیلی درست از آب درنیامد و اصولا روابط علت و معلولی در فضای ماورایی سیر میکنند. فیلم تا پیش از بزرگ شدن یکباره قهرمان ، اثری دوست داشتنی و لطیف است. به ارامی خودش را معرفی میکند و اجازه همزاد پنداری به مخاطب میدهد. روالش منطقی ست و خورده پیرنگهایش را هرچند دست و پاشکسته اما از بحران عبور میدهد. در این قسمت اثری نوجوانانه است که بیننده اش را و کمابیش بدنبالش میکشاند. 



در پاره ی دوم و با بزرگ شدن غرقابی شیروک، ریتم از دست فیلمساز ول میشد. حوادث پس و پیش روایت میشوند و گاها چنان بالیوودی و کلیداسرار طور پیش میرود که گویی ارتباطی با بخش اول ندارد. رفت و آمدهای بی ربط نامزد شیروک که نه تنها بار عاطفی فیلم را بدوش نمیکشد که انگار بی ربط ترین شخصیت در سرنوشت قهرمان است. محو شد یکهویی کهور آنهم بعد از آنهمه مقدمه چینی برای معرفی این شخصیت باگ گلدرشت فیلم است. عدم تاثیر متوازن گزر زمان بر تمام کارکترهای فیلم هم بیشتر ذهن مخاطب به تمسخر وا میدارد. 



انتخاب اکثریت قاطع بازیگران حرفه ای و غیر بومی برای فیلمی با تم و انگیزه ی شدیدا بومی هم لنگ دیگر فیلم است. انتخابی که فیلمساز در نشست خبری بعد از اکران فیلم علتش را تصمیم گروه و تهیه کننده عنوان کرد. تهیه کننده ای که نقش اول فیلم را به فرزندش اختصاص داد تا کماکان حواشی و سایه ی ارتباطات در سینما پررنگ بماند. اگرچه بازی بازیگران و تلاش برای ارائه ی لهجه ای نزدیک به آنچه در سیستان میشنویم قابل تقدیر است. آنهم با فشار روی تلفظ ه بجای خ! با تمام این احوال دیدن هوک خالی از لطف نیست اما اگر دنبال اثری هستید که نام جشنواره را یدک بکشد و شمارا وارد دنیای بلوچ کند ، انتخاب خوبی نخواهد بود.



این نقد در روزهای پراکران جشنواره فیلم فجر چهل و یکم نگاشته شده، نقایص آن را ببخشایید. 



بستن

بی‌آلایش، در ابتدای راه


  

هوک اگرچه فیلمی است انسانی، صاف و ساده و قابل تأمل اما ضعف‌هایش در اجرا تبدیل به حجابی میان مخاطب و حسی که از فیلم می‌گیرد شده است. تقریباً بجز لحظاتی از بازی امیر جعفری و علیرضا جعفری در فیلم، بازی تمام بازیگران ضعیف است و اساساً فیلم‌ساز نتوانسته است از آنان بازی خوبی بگیرد. اجرای برخی صحنه‌ها بسیار تصنعی و بد است مثل صحنه دعوای شیروک با هم مدرسه‌ای خود یا درگیری برادرش در ابتدای فیلم. در جایی دیگر، یک باره شاهد بزرگ شدن شیروک هستیم در حالی که بقیه شخصیت‌ها تغییر چندانی در ظاهر نداشته‌اند و گویی فقط پسرک در این سال‌ها بر سنش افزوده شده است. 

همچنین کم‌تجربگی و عدم پژوهش فیلم‌ساز نیز در برخی صحنه‌ها به چشم می‌آید. شخصی که قطع نخاع می‌شود و فقط چشمانش باز و بست می‌شود و سال‌های درازی یک گوشه افتاده است، دیگر عضله و گوشتی برایش باقی نمی‌ماند و تبدیل به پوست و استخوان می‌شود در حالیکه در صحنه‌ای که شیروک مشغول حمام کردن برادرش هست می‌بینیم که برادرش هیچ تغییر و تحولی نداشته و فقط گردنش را کج کرده با همان بدن تنومند سابق! ضرورتی در وجود این سکانس نبود وقتی شرایط اجرای باورپذیر آن وجود نداشت. یا در صحنه‌ای دیگر همین برادر که نمی‌توانست کلید صندلی چرخ‌دار را نگه دارد و طبیعی هم بود ناگهان دستانش سالم می‌شوند و خودش را به دریا می‌اندازد. ضعف‌هایی از این دست در فیلم موج می‌زند و مشخص است که کارگردان در ابتدای مسیری سخت و طولانی است.

اما آنچه هوک را قابل تحمل می‌کند نگاه انسانی و اخلاقی آن به بسیاری از مقولات است که برگرفته از جهان‌بینی سازنده آن است. در این میان مهم آن است که حسین ریگی بداند برای ادامه این مسیر لازم است تکانی اساسی به وضعیت فرم و تکنیک آثارش بدهد.

بستن