جستجو در سایت

1404/05/20 18:20
کمپین نوبت عاشقی | سریال در انتهای شب (آیدا پناهنده، 1403)

بهنام (پارسا پیروزفر) و ماهی (هدی زین‌العابدین) | پایان شب سیه

بهنام (پارسا پیروزفر) و ماهی (هدی زین‌العابدین) | پایان شب سیه
آن‌چه رابطه بین بهنام و ساغر در سریال «در انتهای شب» را از اغلب عاشقانه‌های معاصر ایرانی متمایز می‌کند، لایه‌ای از سکوت، احتیاط، اندوه و تردید است که تقریبا در تمام طول سریال وجود دارد.

آن‌چه رابطه بین بهنام و ساغر در سریال «در انتهای شب» را از اغلب عاشقانه‌های معاصر ایرانی متمایز می‌کند، لایه‌ای از سکوت، احتیاط، اندوه و تردید است که تقریبا در تمام طول سریال وجود دارد. این‌دو قرار نیست کل رابطه خود را به درگیری‌های بیرونی بگذرانند اما به‌نظر می‌رسد «عادی‌شدن» سمّی است که ارتباط آن‌ها را دچار چالش کرده است. ماهی انگار معنای زندگی‌اش را از دست داده است و همین زخمی درونی در او ایجاد کرده که ادامه ارتباط با بهنام را دشوار می‌سازد. اگر عاشقانه‌های عمدتا متکی بر جوان‌های فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی حسی شبیه شور عاشقی فیلم «پیش از طلوع» (ریچارد لینکلیتر، 1995) دارند و موارد دیگر هم قسمت دوم سه‌گانه لینکلیتر یعنی «پیش از غروب» (2004) و شعله‌ور شدن دوباره عشق میان دو شخصیت اصلی را یادآور می‌شوند، «در انتهای شب» را می‌توان با «پیش از نیمه‌شب» (2013) مقایسه کرد؛ جایی که تب اولیه عشق به عرق نشسته و حالا باید به فکر شروعی دوباره بود؛ شروعی که این‌بار بیشتر مبتنی بر عقلانیت است تا احساس اما بخشی طبیعی از عشق آدم به آدم محسوب می‌شود. «در انتهای شب» آرام‌تر از آن است که شبیه عاشقانه‌های متعارف باشد و همین است که آن را به اثری ویژه در سال‌های اخیر تبدیل کرده است.


ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image