جستجو در سایت

1404/02/24 19:15
بازخوانی یک تاریخ به بهانه درگذشت کارگردان فیلم «کریمر علیه کریمر»

مهم‌ترین دستاورد سینمایی رابرت بنتون | شورشی‌تر از هر شورشی در فیلم‌های افسارگسیخته دهه هفتادی

مهم‌ترین دستاورد سینمایی رابرت بنتون | شورشی‌تر از هر شورشی در فیلم‌های افسارگسیخته دهه هفتادی
در انتهای دهه هفتاد، وقتی انرژی ویرانگر جامعه آمریکا کمی فروکش کرده و بسیاری از نزاع‌های سیاسی نظیر واترگیت و جنگ ویتنام، آتش‌شان خاکستر شده و جنبش‌های اجتماعی مهم مانند برابری‌خواهی‌های جنسیتی و نژادی، تا حدودی به‌ثمر نشسته، فیلمی مانند «کرامر علیه کرامر» داستانش را‌ بر مبنای گفتمان پیش می‌برد نه شوریدن علیه نظم سیستماتیک. این وجه تمایز «کرامر علیه کرامر»‌ با بسیاری از فیلم‌های مطرح دیگر دهه هفتاد است.
به گزارش سلام سینما

اختصاصی، «کرامر علیه کرامر» سومین فیلم رابرت بنتون و به عبارتی بهترین فیلم کارنامه کاری اوست. بنتون که عموما فیلمنامه فیلم‌هایش را خودش به نگارش درمی‌آورد، پیش از ساخت «کرامر علیه کرامر» برای نوشتن فیلمنامه شاهکار آرتور پن یعنی «بانی و کلاید» شناخته شد. فیلمی که هنوز هم از ماندگارترین آثار تاریخ سینما محسوب می‌شود. هرچند فیلم‌های دیگر بنتون چه آن‌هایی که قبل از «کرامر علیه کرامر» ساخت، مانند «بد کمپانی» یا فیم‌های متاخرترش چون «گرگ و میش» هرگز به پای «کرامر علیه کرامر» نرسیدند اما همین دو عنوان یعنی «کرامر» و «بانی و کلاید» ‌برای جاودانه شدن نام او در تاریخ سینما کافی به‌نظر می‌رسند.

دو فیلمی که از جهت پرداختن به اختگی یک رابطه عاشقانه در پس زمینه خط داستانی اصی خود باهم شباهت‌هایی هم پیدا می‌کنند، هرچند در دو ژانر مختلف جنایی و درام خانوادگی ساخته و به‌کلی دو جهان مجزا دارند. به بهانه درگذشت این کارگردان فقید، بار دیگر به مرور بهترین فیلم او یعنی «کرامر علیه کرامر» ‌پرداختیم.

نسبت میان دو اثر مهم رابرت بنتون در مقام کارگردان و فیلمنامه‌نویس

یکی از این دو فیلم در اواخر دهه شصت ساخته می‌شود. درست در نقطه‌ای از تاریخ سینما که هالیوود دارد پوست می‌اندازد و فیلمسازانی از درون سیستم، علیه نظم استودیویی شورش می‌کنند و فیلم‌هایی هنری، دیوانه‌وار، آشوب‌گر و پریشان احوال می‌سازند. «بانی و کلاید» در سال ۱۹۶۷ از جمله فیلم ‌هایی است که این روحیه شورشی را به جریان فیلم‌های دهه هفتادی بعد از خودش تزریق می‌کند و فیلمنامه‌نویس آن درست یک دهه بعد از این فیلم افسارگسیخته، در سال ۱۹۷۹ با رویکردی درونگرانه‌تر مناسبات یک رابطه از هم پاشیده شده را در «کرامر علیه کرامر» روایت می‌کند. این‌بار آرام‌تر و پر مکث‌تر و با پرداخت درونگرایانه تنهایی آدم‌هایی که کنار هم، تنها هستند.

در «بانی و کلاید» اخته‌گی رابطه و تنهایی کلاید خود را در قالب خشونتی طغیانگرا به رخ تماشاگر می‌کشد اما در «کرامر علیه کرامر» جوانا در یک لحظه، که ثمره یک فروپاشی زنانه است، تصمیم می‌گیرد که خانه را ترک کند. پس کلیدهایش را به تد همسرش تحویل می‌دهد، می‌گوید مقداری از پولش را حساب بانکی مشترکشان برداشته است و می‌خواهد برود. او بدون لحظه‌ای تعلل می‌رود و حتی فرزندش را پشت سر خود جا می‌گذارد. تد که در پنج سال گذشته زندگی‌شان غرق در کار بوده و گمان می‌کرده با درآمد بیشترش دارد برای استحکام خانواده و خوشحالی جوانا تلاش می‌کند، ناگهان با واقعیتی تلخ روبه می‌شود:‌ زندگی‌ مشترک او حالا از دست رفته و همه تلاش‌هایش در سال‌های گذشته، مادام جوانا را از او دورتر و دورتر کرده است. بله زندگی آن‌ها تمام شده و این به شکلی غریب در فصل افتتاحیه کوبنده‌ای که بنتن آن‌را خلق کرده، تنها در یک لحظه اتفاق می‌افتد.

 

گذار از سینمای دیوانه‌وار دهه هفتاد

در انتهای دهه هفتاد، وقتی انرژی ویرانگر جامعه آمریکا کمی فروکش کرده و بسیاری از نزاع‌های سیاسی نظیر واترگیت و جنگ ویتنام، آتش‌شان خاکستر شده و جنبش‌های اجتماعی مهم مانند برابری‌خواهی‌های جنسیتی و نژادی، تا حدودی به‌ثمر نشسته، فیلمی مانند «کرامر علیه کرامر» داستانش را‌ بر مبنای گفتمان پیش می‌برد نه شوریدن علیه نظم سیستماتیک. این وجه تمایز «کرامر علیه کرامر»‌ با بسیاری از فیلم‌های مطرح دیگر دهه هفتاد است. انگار نویسنده «بانی و کلاید» با این فیلم پیشنهاد جدیدی برای جامعه آمریکا داشته باشد. این فیلم نتیجه گذار از سینمای دیوانه‌وار دهه هفتاد به عصر جدید هالیوود است که در آن قدرت استودیوها و مدیریت هنری کارگردانان و فیلمسازان براساس عناصر خلاقه هنری، به موازنه‌ای نسبی می‌رسد. درست شبیه به خود «کرامر علیه کرامر» که در نهایت خود، در ادامه همه جنبش‌های آزادی‌خواهانه زنانه که از اواسط دهه شصت آغاز می‌شوند، سعی دارد به موازنه و تعادلی میان زن و مرد در قصه‌ی زناشویی خود برسد.

از این نظر «کرامر علیه کرامر» فیلمی به‌غایت روشنگرانه است که نه اسیر جو و فضای غالب فمنیستی می‌شود و به مناسبات کلاسیک مردسالارانه  تن می‌دهد. این فیلمی است که حق را به هر دو طرف ماجرا می‌دهد. هم جوانا محق است برود و هم تد این حق را دارد که برای حفظ خانه و خانواده حتی بدون وجود جوانا بجنگد و همه تلاشش را بکند.

 

داستان زنی که خانواده را رها می‌کند و مردی که یاد می‌گیرد پدر باشد

جوانا خانه و خانواده را ترک می‌کند چراکه سال‌هاست تنها مانده و در خانه خودش و میان عزیترین کسانش استثمار شده. (البته که نه تعمدی و ناخواداگاهانه، اما این اصل ماجرا را تغییر نمی‌دهد.) چیزی جر «درون خانه» برای زندگی‌اش باقی نمانده و این درحالی است که پیش از ازدواج کار می‌کرده و زندگی اجتماعی پویایی داشته. او به نقطه‌ای رسیده که حتی فرزندش را هم رها کند. فیلم تصویری از رفتن و بازگشت جوانا برای گرفتن حضانت فرزندش نشان می‌دهد که تماشاگر با او همراه شود. شاید تصمیماتش مورد پسند تماشاگر نباشند اما نمی‌تواند او را بابت ترک خانه تماما مقصر بداند.

از سوی دیگر بنتن درباره تد هم رویکرد مشابهی دارد؛ هرچند در ابتدا این تد است که با غرق شدن در کارش و وقت نذاشتن برای خانه، مقصر اصلی این فاصله به‌نظر می‌آید، اما تماشاگر به‌مرور متوجه می‌شود که او هرکاری می‌کرده، برای خانواده بوده و هرگز دقیقا نفهمیده چطور دارد روز به روز از همسرش دور می‌شود.

اما بعد از رفتن جوانا او زندگی را به هر سختی که شده می‌چرخاند. هرچند نمی‌تواند میان کار و پسرش توازن ایجاد کند و برای آن‌ها وقت کم می‌آورد اما به‌مرور متوجه ارزش خانه می‌شود و با پذیرفتن کاری با درآمد کمتر، برای جمع کردن زندگی و بودن کنار پسرش وقت می‌خرد. تد به‌هیچ قیمتی حاضر نیست از پسرش دست بکشد و تماشاگر این را با همه وجودش حس می‌کند. در دوران اوج گیری فمنیسم، در میان همه جنبش‌های آزادی‌خواهانه زنانه که مردان را مقصر اصلی عدم پیشرفت زنان می‌دانند و آن‌ها را شماتت می‌کنند، در دورانی که تصویر عمومی که ناخوادگاه جمعی جامعه آمریکا از مردان ساخته، سبع‌تر و بی‌رحمانه‌تر از هروقت دیگری است، «کرامر عیه کرامر» در نیمه دوم خود نقطه تاکیدش را بر عواطف پنهان مردانه معطوف می‌کند و این دقیقا برگ برنده فیلم است. در جهان «کرامر علیه کرامر» فقط زنان نیستند که عاطفه مادرانه دارند، همانطور که فقط مردان نیستند که به‌دنبال پیشرفت‌های اجتماعی بزرگ هستند. خانه‌داری و بزرگ کردن فرزند برای جوانا کافی نیست و به همین دلیل می‌رود تا خود و زندگی واقعی‌اش را پیدا کند و تد بعد از رفتن او می‌فهمد که همه این مدت چطور بر احساسات پدرانه خود سرپوش گذاشته و هم خودش هم فرزندش را از آن محروم کرده است. نکته مهم «کرامر علیه کرامر» این است که جانب هیچ‌کدام از کاراکترهایش را نمی‌گیرد و جایی در میان آن‌ها سعی می‌کند، فقدان‌های عاطفی هرکدام را بازنمایی کند.

 

رسیدن به یک فهم انسانی مشترک از خلل نزاع‌های پی‌در‌پی

نتیجه چنین برخوردی با کاراکترها در نهایت، در میان همه دادگاه‌بازی‌ها و دشمنی‌ها، رسیدن به یک نقطه‌نظر انسانی و فهم مشترک است. از آن لحظه پرتنش اولین ملاقات در رستوران بعد از بازگشت جوانا تا شخصیت‌هایی که در دادگاه متفاوت رفتار می‌کنند و در میان دعوای وکلای خود برای پیروز شدن در پرونده، به هم دلداری می‌دهند. (صحنه‌ای را به‌یاد بیاورید که وکیل تد از جوانا می‌پرسد آیا در زندگی مشترکش شکست خورده و تد به او اشاره می‌کند که اینطور نیست و آن‌ها با نگاه و میمیک صورت باهم درباره شکست عاطفی‌شان، لحظه‌ای خلوت می‌کنند.) و در انتها این فهم مشترک است که بر دادگاه و قانون پیروز می‌شود.

«کرامر علیه کرامر» در مقایسه با فیلم‌هایی که متاثر از آن ساخته شدند، هنوز هم یک سروگردن بالاتر است. «داستان ازدواج» یکی از آخرین نمونه فیلم‌های درباره طلاق است که شدیدا از «کرامر علیه کرامر» ملهم شده. چه در سویه‌های فمنیستی، (زوجی که در کار طراحی هنری هستند حالا بدل به کارگردان و بازیگر شده‌اند. و زن بعد از ازدواج و مادر شدن کارش را تا اندازه زیادی محدود کرده و به امور خانه مشغول شده و حالا احساس پوچی می‌کند.) و چه در ایستادن در کنار مرد و همراهی با او تا بتواند نشان دهد که هر دو طرف محق هستند. (در «داستان ازدواج» هم کار مرد به‌خاطر به‌دست آوردن فرزندش، دستخوش تغییرات اساسی می‌شود.)

و در تنه اصلی فیلم هم دادگاه بازی‌ها و جدال‌های وکیلان بر سر گرفتن حق حضانت، یادآور فیلم رابرت بنتن هستند. اما در فیلم نوآ بامبک کاراکترها نمی‌توانند خود و زندگی‌شان را از منجلاب قانون‌های ضدانسانی بکشند بیرون، درحالیکه جوانا در پایان «کرامر علیه کرامر» با پاگذاشتن روی میل شدید مادرانه خود در راستای رفتار و منش انسانی، دست به عملی شورشی‌تر از هر شورشی در فیلم‌های افسارگسیخته دهه هفتادی می‌زند.

نویسنده | مدیسا مهراب‌پور

 

 


ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image