جستجو در سایت

1404/04/16 12:29
مباحثی در مورد ژانر – 1

6 زیرژانر مهم ژانر وحشت؛ از گوتیک تا زامبی

6 زیرژانر مهم ژانر وحشت؛ از گوتیک تا زامبی
از بادی هارور یا هراس جسمانی تا گوتیک و زامبی‌ها، ژانر وحشت از زیرژانرهای مختلفی تشکیل شده که هر کدام به شکلی می‌توانند ما را بترسانند.

اختصاصی سلام سینما رضا زمانی: این اولین مقاله از سلسله مقالاتی است که قرار است به ژانرشناسی بپردازد.

ژانر چیست؟

بنا بر این شد که ابتدا به ژانر وحشت و زیرژانرهایش بپردازیم تا سر فرصت سراغ ژانرهای دیگر هم برویم. اما قبل از رسیدن به فیلم‌های ترسناک و گونه‌ی وحشت باید با مفهومی به نام «ژانر» آشنا شویم؛ ژانر مجموعه قواعد و کلیشه‌هایی است که به مروز زمان و در نتیجه‌ی آزمون و خطا گرد هم جمع شده‌اند و باعث می‌شوند که هم کارگردان قبل از ساختن یک فیلم‌نامه‌ی ژنریک بداند با چه نوع اثری روبه‌رو است و هم مخاطب در زمان خرید بلیط بداند که باید انتظار چه چیزی را داشته باشد. به این معنا که وقتی به یک کارگردان پیشنهاد می‌شود فیلم‌نامه‌ای مثلا جنگی را تبدیل به فیلم کند، قطعا بلافاصله متوجه خواهد شد که با تعدادی سکانس نبرد و درگیری طرف خواهد شد و احتمالا شخصیت‌های اصلی هم عده‌ای سرباز هستند. از آن سو مخاطب هم پیش از خریدن بلیط چنین فیلمی با چنین توقعی به سالن سینما خواهد رفت.


بیشتر بخوانید:

11 فوق ستاره که در ژانر وحشت خوش درخشیدند

5 فیلم برتر با محوریت هیولای فرانکنشتاین

معرفی 10 فیلم برتر وحشت گوتیک


ژانرهای سینمایی گرچه ریشه در ادبیات و سابقه‌ای پیشاسینمایی دارند اما محصول دوران استودیویی در سینمای آمریکا هستند؛ دورانی که سینمای آمریکا به شیوه‌ای بی‌وقفه و همچون یک کارخانه کار می‌کرد و برایش مخاطب از هر چیز دیگری مهم‌تر بود. پس جلب رضایت وی برای دوباره و دوباره کشاندنش به سالن سینما در صدر خواسته‌ی گردانندگان استودیوها قرار می‌گرفت. ژانرها به این غول‌های بزرگ صنعت فیلم‌سازی کمک می‌کردند که بدانند کدام فیلم‌نامه‌ی نوشته شده توسط نویسندگان تحت قرارداد، مناسب کدام فیلم‌ساز است و پیش از همه باید سراغ چه کسی بروند. اینگونه جلب رضایت مخاطب و در نتیجه فروش فیلم تضمین می‌شد.

کار سختی نبود که کسی بفهمد یک فیلم‌نامه‌ی تریلر مناسب کسی چون آلفرد هیچکاک است و اثری وسترن به درد جان فورد می‌خورد. اگر فیلم‌نامه‌ای موزیکال نوشته می‌شد قطعا بهترین گزینه برای قرار گرفتن پشت دوربینش وینسنت مینلی بود و ملودرام‌های پر سوز و گداز را داگلاس سیرک بهتر از هر کس دیگری کارگردانی می‌کرد. پس می‌بینید که دسته بندی آثار سینمایی به ژانرهای مختلف فقط به درد من و شمای مخاطب نمی‌خورد و بسیاری از مشکلات را حتی پیش از ساخته شدن یک فیلم سینمایی حل می‌کند. اما تمام آنچه که گفته شد به این معنا نیست که تمام آثار سینمایی می‌توانند ذیل ژانرهای مختلف دسته‌بندی شوند؛ بسیاری از فیلم‌ها اساسا ژانر گریزند و سینمای بسیاری از کشورها به این پدیده آنگونه که زمانی در هالیوود وجود داشت، اجازه‌ی بقا نمی‌دهند. به ویژه سینمای کشور خودمان که از اساس راه دیگری می‌رود و کار دیگری می‌کند که موضوع این مقاله نیست.

تعریف ژانر وحشت

پس از تعریف ژانر به شکل مجزا می‌توان ژانروحشت را به این شکل تعریف کرد؛ مجموعه قواعد روایی و بصری که به منظور ترساندن تماشاگر گرد هم جمع شده‌اند. پس هدف اصلی یک فیلم ترسناک، پیش و بیش از هر چیز ترساندن تماشاگر است. اما طبیعتا این کار، چندان ساده نیست. نمی‌توان دوربین را برداشت و به نمایش سکانس‌های خشن دست زد و توقع ایجاد وحشت در مخاطب خود داشت. فیلم‌سازان بزرگ استاد کنترل کردن و جهت دادن به احساسات تماشاگر هستند. آن‌ها با انتخاب درست زاویه‌ی دوربین، نورپردازی، بازیگردانی و هر چیز دیگری که به میزانسن ارتباط دارد، یقه‌ی تماشاگر را می‌گیرند و به هر سو که دوست دارند، می‌برند. پس سازوکاری برای ایجاد وحشت وجود دارد که هر فیلم‌سازی به شکلی از آن استفاده می‌کند. خدایگان سینمای وحشت، بزرگانی چون جرج رومرو، جان کارپنتر یا وس کریون هم با این قواعد گاها بازی کرده و البته قواعد تازه برپا می‌کنند.

مهم‌ترین زیرگونه‌های ژانر وحشت

قدم اول برای فهم قواعد ژانر وحشت، فهم زیرگونه‌ها یا ساب‌ژانرهای اصلی آن است. در اینجا به معرفی کلی هر یک پرداخته و تعریفی از آن‌ها ارائه خواهیم داد تا بعدا و در مقالات مفصل‌تر و جزئی‌نگرتری سراغ تک تکشان رفته و هر یک را زیر ذره‌بین ببریم. زیرگونه‌های اصلی ژانروحشت از این قرارند:

1. گوتیک (Gothic)

اولین و قدیمی‌ترین ساب‌ژانر یا زیرگونه‌ی سینمای وحشت همانگونه که از نامش پیدا است، ریشه در ادبیات گوتیک دارد. عمده‌ی قصه‌های ادبیات گوتیک، شکل گرفته در قرن هجدهم، در قصرهای دورافتاده در دل کوهستان می‌گذرند و عموما در مرکز آن‌ها زنی قرار دارد که در هزارتویی گرفتار آمده است. این هزارتو هم عمدتا توسط مردی شکل گرفته که مالک قصر است و البته علاقه‌ای هم به دخترک دارد و همین علاقه پای زن را به قصر باز کرده است. پس رگه‌هایی از احساسات‌گرایی هم در این مجموعه آثار دیده می‌شود. فیلم‌های سینمایی منتسب به این زیرژانر عمدتا از این کتاب‌های ادبی اقتباس شده‌اند. اولین فیلم ثبت شده در این حال و هوا «قصر شیطان» ژرژ میلیس بزرگ در سال 1896 میلادی است. تمام آثار با محوریت جناب کنت دراکولا یا فرانکشتاین در این زمره قرار می‌گیرند.

برخی از آثار شاخص: «نوسفراتو» اثر فردریش ویلهلم مورنائو، «خون‌آشام» اثر کارل تئودور درایر، «دراکولای برام استوکر» اثر فرانسیس فورد کوپولا، «فرانکشتاین» اثر جیمز وال، «عروس فرانکشتاین» اثر جیمز وال، «دراکولا» ساخته تاد براونینگ، «قله‌ای به رنگ خون» گیرمو دل‌تورو.

2. فراطبیعی (Paranormal/ Supernatural Horror Movies)

زیرگونه‌ی ترسناک فراطبیعی یکی از زیرژانرهای مهم سینمای ترسناک به حساب می‌آید و طیف متنوعی از آثار را مانند فیلم‌های موسوم به خانه‌ی جن‌زده تا آثاری مانند «بیگانه» که در آن با موجوداتی فرازمینی سروکار داریم، شامل می‌شود. هر کدام از این دسته‌بندی‌ها هم رفته رفته به زیرگونه‌های کوچکتری تقسیم شده‌اند تا این ساب‌ژانر، وسیع‌ترین ساب‌ژانر سینمای وحشت لقب بگیرد.

برای نمونه فیلم‌های موسوم به خانه‌ی جن‌زده یا افراد تسخیرشده طیف متنوعی از فیلم‌‌ها را شامل می‌شوند و سابقه‌ای به اندازه‌ی سینمای وحشت گوتیک دارند. از همان ابتدای پیدایش سینما سر و کله‌ی این فیلم‌ها هم پیدا شد. اگر توجه کنید که اساسا وجود خانه‌های جن‌زده یا افرادی که به تسخیر شیطانی پلید درآمده‌اند یا بیگانه‌های فضایی هیچ‌گاه به لحاظ علمی ثابت نشده، آنگاه متوجه خواهید شد که چرا این نوع سینما را چنین اطلاق می‌کنند.

برخی از آثار شاخص: «جن‌گیر» اثر ویلیام فریدکین، «در چنگ ارواح» اثر رابرت وایز، مجموعه‌ فیلم‌های «احضار» و مشتقاتش، «پروژه‌ی جادوگر بلر» اثر دنیل مایریک و ادواردو سانچز، مجموعه فیلم‌های «فعالیت فراطبیعی» و دنباله‌هایش، «هجوم ربایندگان جسد» اثر دان سیگل

3. هراس جسمانی (Body Horror)

فیلم‌های هراس جسمانی دسته‌ای از فیلم‌ها هستند که با ایجاد ترس از تغییر رادیکال در جسم شخصیت‌ها ساخته می‌شوند. یکی از ترس‌های همه‌ی ما، ترس از بیماری‌های مختلف است، اینکه هر علامتی از بیماری و هر نشانه‌ای از ناخوشی، ناشی از کدام بیماری است و این که آیا سالم هستیم یا نه؟ پس فیلم‌های هراس جسمانی ریشه در ترس ما از موضوعی دارند که همه آن را تجربه کرده‌ایم. از طرف دیگر این فیلم‌ها فرصت مناسبی برای نمایش بلاهای ناشی از تحقیقات نظامی و پیشرفت‌های علمی در جهت رسیدن به تغییری رادیکال در جسم فرد، فراهم می‌کنند.

آثار این زیرگونه ترس را در چارچوب تغییر شکل‌های اغراق شده و وحشتناک به تصویر می‌کشند. به این صورت که شخصیتی در داستان متوجه تغییر حالاتی در فیزیک و شکل و شمایل خود می‌شود و رفته رفته این تغییرات به صورت کاملا وحشتناکی فرد را به موجود دیگری غیر از انسان تبدیل می‌کند. ساب‌ژانر هراس جسمانی به دلیل اقبال کمتر مخاطب و همچنین تمرکزی که بر ترس شخصیت اصلی از خودش دارد، یکی از مهجورترین گونه‌های سینمایی است؛ به شکلی که تعداد بسیار کمی از این نوع فیلم‌ها در طول سالیان ساخته شده و البته دیوید کراننبرگ بزرگ یکی از اساتید ساختن فیلم‌های این چنینی است.

برخی از آثار شاخص: «مگس»، «ویدئودروم»، «اسکنرها» همگی اثر دیوید کراننبرگ، «تیتان» به کارگردانی جولیا دوکورنائو، «ماده» اثر کورالی فارژا

4. ترسناک روانشناختی (Psychological Horror)

در سینمای وحشت روان‌شناسانه، منبع ترس درون شخصیت‌ها است و آن‌ها از حضور چیزی در ذهن یا یک بیماری در روح و روان خود رنج می‌برند. گاهی این بیماری نمود بیرونی پیدا می‌کند و سبب آسیب رساندن به دیگران می‌شود و گاهی فقط خود شخص را قربانی می‌کند. در این گونه فیلم‌ها عنصر وحشت از آشفتگی‌ها، ترس‌ها، بی‌اعتمادی و سستی آدم‌ها سرچشمه‌ می‌گیرد که به تعبیر یونگ می‌تواند در بخش «سایه»‌ی روان آدمی پنهان شده باشد و در قالب پارانویا یا در شکل پیچیده‌تر و خطرناک‌تر آن یعنی توهم و دیدن جهانی غیرواقعی بروز پیدا کند. تفاوت این سینما با هراس جسمانی در این است که تغییرات نمودی جسمانی و فیزیکی ندارند و فقط در روان فرد هویدا می‌شوند و فیلم‌ساز باید بتواند ترجمانی تصویری برای عینیت بخشیدن به این تصور ذهنی پیدا کند.

تفاوت دیگری در این نوع سینما با دیگر فیلم‌های ترسناک وجود دارد؛ در ترسناک روان‌شناسانه مفهوم جهان واقعی و وضعیت عادی به هم می‌ریزد. شاید این ابهام پیش بیاید که اساسا سینمای وحشت با وضعیت عادی و واقع‌گرایی تناسبی ندارد که البته حرف درستی است اما منظور جهانی است که خود فیلم می‌سازد. به عنوان نمونه در سینمای وحشت فراطبیعی حضور عنصر شر یا همان هیولا به بخشی واقعی و جدانشدنی از آن جهان تبدیل شده و مخاطب هم حضورش در آن دنیا را می‌پذیرد و آن را جز بدیهیات جهان فیلم در نظر می‌گیرد. این در حالی است که در وحشت روان‌شناختی فیلم‌ساز عمدا از چنین عادی‌سازی‌ و سادگی ساختگی فرار می‌کند. در واقع او تمام تلاش خود را می‌کند تا هیچ چیز این جهان قطعی و در نتیجه طبیعی جلوه نکند و به نظر برسد هر بخشی از آن کیفیتی ذهنی دارد.

برخی از آثار شاخص: «شیطان‌صفتان» اثر آنری ژرژ کلوزو، «چه بر سر بیبی جین آمد؟» ساخته رابرت آلدریچ، «سکوت بره‌ها» اثر جاناتان دمی، «میزری» به کارگردانی راب راینر، «بابادوک» ساخته‌ی جنیفر کنت

5. اسلشر (Slasher)

اسلشر به فیلم‌هایی گفته می‌شود که در آن یک قاتل یا قاتلانی (معمولا نقاب‌دار) با آلات و ادوات تیز به جان قربانی یا قربانیان خود می‌افتد و آن‌ها را سلاخی می‌کند. واکنش مخاطب در برخورد با این فیلم‌ها به گونه‌ای است که مدام در حال حدس زدن قربانی بعدی در حین تماشای فیلم به سر می‌برد؛ چه کسی گوشت قربانی بعدی و بخت‌برگشته‌ی افتاده به دست قاتل مخوف فیلم خواهد بود؟

برخی از آثار شاخص: «کشتار با اره برقی در تگزاس» به کارگردانی توبی هوپر، «روانی» به کارگردانی آلفرد هیچکاک، «هالووین» اثر جان کارپنتر

6. زامبی (Zombie)

آیا نیازی به توضیح دارد؟!

برخی از آثار شاخص: «شب مردگان زنده» به کارگردانی جرج رومرو، «28 روز بعد» ساخته‌ی دنی بویل، سریال «مردگان متحرک»

جمع‌بندی:

در پایان باید به این نکته توجه داشت که ممکن است سر و کله‌ی برخی از شیوه‌های رایج قصه‌گویی سینمای وحشت در هر کدام از این زیرگونه‌ها پیدا شود. به عنوان نمونه شیوه‌ی قصه‌گویی مبتنی بر «ویدئوهای پیداشده» (Found Footage) در هر نوع فیلم ترسناکی قابل استفاده است؛ هم فیلم زامبی‌محوری چون «آر‌ای‌سی» یا همان «REC» از این شیوه بهره می‌برد و هم در یک اثر فراطبیعی چون «فعالیت فراطبیعی» یا «پروژه جادوگر بلر» مورد استفاده قرار گرفته است. یا «جالو»های ایتالیایی گرچه پیوندهای عمیقی با سینمای اسلشر دارند، اما به دلیل تکیه بر جلوه‌های بصری متنوع که اصلا هویت اصلی آن‌ها است، می‌توانند با هر زیرگونه‌ی دیگر ژانر وحشت ادغام شوند. پس این شیوه‌های قصه‌گویی لزوما ساب‌ژانر محسوب نمی‌شوند.

یا برخی اعتقاد دارند آثاری چون «بیگانه» ساخته‌ی ریدلی اسکات یا «موجود» به کارگردانی جان کارپنتر همان اندازه که فراطبیعی دانسته می‌شوند، از المان‌های هراس جسمانی هم بهره می‌برند. کسانی هم اعتقاد دارند که چنین آثاری به ویژه «بیگانه» به همان اندازه که به ژانروحشت وابسته‌اند، از کلیشه‌های سینمای علمی- تخیلی هم استفاده می‌کنند. با «جی هارور» و «کی هارور» یا همان فیلم‌های ترسناک ژاپنی و کره‌ای هم باید همینگونه برخورد کرد؛ آن‌ها مانند سینمای «جالو» می‌توانند ذیل هر کدام از این دسته‌ها قرار بگیرند. به عنوان نمونه «قطار بوسان» زامبی‌محور است و «من شیطان را دیدم» آشکارا اسلشر یا «کینه» و «حلقه» ذیل دسته‌ی ترسناک‌های فراطبیعی قرار می‌گیرند.

همه‌ی این بحث‌ها قابل اعتنا و مهم هستند و ما را بر این می‌دارند که همواره یک نکته را به خاطر داشته باشیم: ژانرهای سینمایی وسیله‌ای برای دسته‌بندی فیلم‌ها و البته نوعی از تحلیل و نقد آن‌ها هستند و قرار نیست دست و پای ما را ببندند. حد و مرزهای آن‌ها هم آنقدر سفت و محکم نیست که سر و کله‌ی کلیشه‌های گونه‌های دیگر سینمایی در فیلم‌های منتسب به هر کدام پیدا نشود و این تصور به وجود آید که مثلا یک فیلم ترسناک نمی‌تواند از المان‌های دیگر ژانرها بهره ببرد.


اخبار مرتبط
ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image