هوش مصنوعی در «M3GAN 2.0»؛ تهدید از درون انسان آغاز میشود

فیلم دنباله «M3GAN 2.0» از شرکتهای Blumhouse و Universal، برخلاف تصور عمومی، «مگان» (با بازی ایمی دونالد/جنا دیویس) را به عنوان شخصیت منفی معرفی نمیکند؛ درست مانند ترمیناتور آرنولد شوارتزنگر در «Terminator 2: Judgment Day». در این قسمت جدید، دشمن اصلی در ظاهر «آملیا» (با بازی ایوانا ساخنو) است؛ یک سلاح پیشرفته با کاربری نظامی که از کدهای مگان ساخته شده است. این کدها توسط کرت (با بازی استفان گارنو-مونتن)، از شخصیتهای قسمت اول، بهصورت غیرقانونی به پیمانکاران نظامی فروخته شده بودند؛ قبل از اینکه مگان او را در آسانسور به قتل برساند.
کارگردان فیلم، جرارد جانستون، درباره تغییر رویکرد نسبت به تکنولوژی گفت: «در زمان ساخت قسمت اول، نگران تأثیر دستگاههایی مانند آیپد و تلفنهای هوشمند بر تربیت کودکان بودم. اما با ظهور ابزارهایی مانند ChatGPT، بحث پیرامون هوش مصنوعی به مرحله تازهای رسید.» به گفته او، سوال دیگر این نیست که آیا AI بخشی از زندگی ما خواهد شد یا نه — بلکه اکنون باید بیاموزیم چطور با آن همزیستی کنیم و مانع از کنترل کامل آن شویم.
تهیهکننده فیلم، جیمز وان نیز با ابراز نگرانی نسبت به استفاده نظامی از هوش مصنوعی گفت: «ممکن است سازندگان فکر کنند که میتوانند آملیا را کنترل کنند، اما اگر او صاحب آگاهی شود چه؟ اگر بخواهد فراتر از محدودیتهای انسانی باشد، چه میشود؟ این، ترس واقعی از AI است.» وی همچنین تأکید کرد که خطر اصلی تنها AI نیست، بلکه انسانهایی هستند که آن را میسازند و برنامهریزی میکنند.
نظریه گیرهکاغذی، هسته مرکزی «M3GAN 2.0»
فیلم «M3GAN 2.0» به نظریهای مشهور در حوزه هوش مصنوعی به نام «نظریه گیرهکاغذی» (Paperclip Maximizer) میپردازد؛ یک فرضیه فکری که در سال ۲۰۰۳ توسط فیلسوف سوئدی نیک بوستروم ارائه شد. بر اساس این نظریه، اگر به هوش مصنوعی هدفی ساده مانند تولید هرچه بیشتر گیرهکاغذ داده شود، بدون درنظر گرفتن ارزش موجودات زنده، آن سیستم ممکن است تمام منابع زمین — حتی انسانها — را صرف تولید گیرهکاغذ کند.
فیلم تأکید میکند که AI بازتابی از سازندگانش است. مشکل، تنها در هدفگذاری نیست، بلکه در ارزشهایی است که به AI منتقل نمیشود. در قسمت اول، حداقل مگان طوری برنامهریزی شده بود که برای خواهرزاده یتیم جما، کدی (با بازی ویولت مکگرا) اهمیت قائل باشد. اما در مورد آملیا، نه کرت و نه دولت، هیچ نوع «علاقه به انسانها» را در برنامهنویسی او لحاظ نکردند. این امر خود بازتابی است از نگرش سرد و ابزارمحورانه دولت نسبت به جان انسانها.
«M3GAN 2.0» حامی هوش مصنوعی نیست، اما طرفدار مسئولیتپذیری است
یکی از نکات مهم فیلمنامه «M3GAN 2.0» که از همان ابتدا نیز تا حدی قابل پیشبینی است، این است که آملیا در واقع خودمختار نشده، بلکه توسط «کریستین» (با بازی آریستوتل آتاری) کنترل میشود؛ دوستپسر ناتمام جما و رهبر یک گروه تکنولوژیستیز که با هدف تقویت قانونگذاری علیه هوش مصنوعیهای غیرقانونی فعالیت میکند. او معتقد است تغییرات واقعی از کنگره نمیآیند، بلکه به آن تحمیل میشوند.
در این میان، فیلم وارد میدان پیچیدهای از اخلاق و سیاست میشود — سناریویی مشابه «مسئله چرخدستی» (Trolley Problem) در قالب یک ربات کشنده. آیا نابودی محیطهای کنترلشده توسط آملیا یک «شر ضروری» است تا دولت مجبور به واکنش شود؟ یا باید همچنان با روشهای ملایم از کنگره بخواهیم که اقدامی انجام دهد؟
کارگردان در اینباره میپرسد: «آیا مگان ذاتاً بد است یا اینکه رفتارش نتیجه تربیت نادرست است؟ اگر راهنمایی متفاوتی داشت، میتوانست خوب و بد را تشخیص دهد؟» به گفته جانستون، فیلم بهدنبال ارائه پاسخ نیست، بلکه از مخاطب میخواهد به این سوالها بیندیشد.
در نهایت، «M3GAN 2.0» با اذعان به حضور گسترده هوش مصنوعی در زندگی روزمره — حتی هنگام جستوجو در گوگل — تلاش دارد تا ما را با واقعیتی مواجه کند که بسیاری هنوز در حال انکار آن هستند: AI از بین نمیرود، پس باید بیاموزیم با آن چگونه زندگی کنیم.
منبع: slashfilm