نقدی بر انیمیشن The Bad Guys 2: طنزی کودکانه درباره چرخه تلخ بازگشت به جرم

ترجمه اختصاصی سلام سینما - نگار رعنایی: انیمیشن «بچههای بد ۲» (The Bad Guys 2) اثری پرهیاهو و بامزه برای کودکان است، اما در هسته خود، داستانی غمانگیز درباره چرخه بازگشت به جرم (recidivism) را روایت میکند. حیواناتی دوستداشتنی که سابقه جنایی دارند، تلاش میکنند از این چرخه فرار کنند، اما جامعه به آنها اجازه نمیدهد.
فیلم نخست «بچههای بد» ساختهی پیر پریفل، یکی از غیرمنتظرهترین موفقیتهای سینمای انیمیشن در زمینه فیلمهای سرقت بود؛ فیلمی پر از رنگ، طنز و احساس که بهطور جدی به مسئله رستگاری و تغییر شخصیت پرداخت. این دنباله نیز تلاش میکند همان مضامین را دنبال کند: شخصیتهایی که میخواهند گذشته مجرمانه خود را کنار بگذارند و به زندگی سالم بازگردند. اما جامعه، آنها را به حال خود رها نمیکند.
در ابتدای «بچههای بد ۲»، گروه معروف آقای گرگ (با صدای سم راکول)، آقای مار (مارک مارون)، آقای کوسه (کریگ رابینسون)، آقای پیرانا (آنتونی راموس) و خانم تارانتولا (آکوافینا) از زندان آزاد شدهاند و مصمم هستند که مسیر زندگی خود را تغییر دهند. اما جامعه پذیرای آنها نیست. هیچکس به آنها شغل نمیدهد، اعتماد نمیکند و تنها منتظر لغزش بعدی آنهاست. فیلم با زبانی نمادین، انتقاد تندی از نظام کیفری آمریکا ارائه میدهد که در ظاهر بر بازپروری تأکید دارد، اما در عمل اجازه هیچ تغییری را نمیدهد.
در این میان، آقای گرگ تصمیم میگیرد گروهی دیگر از دزدان را دستگیر کند تا شاید از این طریق اعتبار عمومی را بازیابد. اما نقشه به تلهای تبدیل میشود و بار دیگر آنها متهم به سرقت میشوند. اطرافیان که زمانی به آنها اعتماد کرده بودند، حالا پشتشان را خالی میکنند. تنها راه نجات؟ ارتکاب دوباره جرم. چرخهای تراژیک که به ظاهر بیپایان است.
دزدهای جدید تحت رهبری «کیتی کت» (گربهی برفی انساننما با صداپیشگی دنیل بروکس) فعالیت میکنند. شخصیت او تداعیگر کابوسهای آقای گرگ است: اینکه شاید اصلاً راهی برای رستگاری وجود نداشته و تنها راه زندگی، قانونشکنی باشد. او با ظاهری الهامگرفته از شخصیتهای فیلمهای سرقت، نقشهای عجیب و غریب دارد. در این نقطه، با وجود جلوههای بصری خیرهکننده، فیلم دچار بحران انسجام میشود.
نکته منفی اصلی «بچههای بد ۲» نه در بازیگران صداپیشهی خوب آن است، نه در انیمیشن چشمنوازش که از بهترینهای استودیو DreamWorks محسوب میشود. بلکه مشکل اینجاست که تماشاگران این شخصیتها را جدی گرفتهاند. وقتی آنها از یافتن شغل ناامید میشوند یا در آستانه از دست دادن خانهشان قرار میگیرند، ما نیز اندوهگین میشویم. و هنگامی که داستان به فضا کشیده و مضحک میشود، دیگر اهمیتی برایمان ندارد.
البته فیلم میتوانست از طنز بهره مؤثرتری ببرد. مثلاً صحنه مسابقه کشتی مکزیکی (lucha libre) به شکلی هوشمندانه با احساس شکست و تحقیر عمومی شخصیتها پیوند میخورد. یا سرقت کمدی در یک مراسم عروسی، گذشته مجرمانه آنها را بهشکلی ناخواسته به حالشان گره میزند. این لحظات نشان میدهند که میتوان داستانی طنزآمیز داشت که همزمان پیامهای جدی را منتقل کند.
اما در یک تصمیم اشتباه، فیلم برای اوج داستانش بیش از حد اغراقآمیز عمل میکند و در نهایت، همه زیباییهای بصری آن سطحی و بیروح جلوه میکنند. این فیلم به جای آنکه چشمها را به روی حقیقتی تلخ بگشاید، تنها باعث چرخاندن آنها میشود.
در مجموع، گرچه طرفداران قسمت اول، بهویژه مخاطبان کودک، ممکن است این کاستیها را ببخشند، اما انتقاد از آن نیز بیانصافی نیست. اگر سازندگان تصمیم گرفتهاند درباره مفاهیم دشوار اجتماعی فیلمی کودکانه بسازند، باید مسئولیت کامل روایت آن را نیز بپذیرند. «بچههای بد ۲» نه فیلم بدی است، نه فیلم خوبی. فقط یک تلاش نصفهنیمه برای تبدیل یک ایده جسورانه به اثری سرگرمکننده است.
«بچههای بد ۲» از اول اوت (۱۱ مرداد) بهصورت اختصاصی در سینماها اکران میشود.