جستجو در سایت

1404/05/03 21:05
از افسانه‌ای‌ترین آثار سینمایی تا تجربه‌هایی که ای کاش ساخته نمی‌شدند

معرفی بدترین و بهترین مجموعه فیلم‌های ایندیانا جونز

معرفی بدترین و بهترین مجموعه فیلم‌های ایندیانا جونز
مجموعه فیلم‌های «ایندیانا جونز» یکی از نمادهای بی‌بدیل سینمای ماجراجویانه به شمار می‌رود. بهترین فیلم این مجموعه، به‌راستی یکی از برترین آثار تاریخ سینماست، اما ضعیف‌ترین آن چنان تجربه‌ ناامیدکننده‌ای رقم می‌زند که برخی معتقدند اصلاً نباید ساخته می‌شد. در ادامه، نگاهی انداخته‌ایم به همه‌ پنج فیلم این فرنچایز محبوب، به ترتیب از بدترین تا بهترین.

ترجمه اختصاصی سلام سینما - نگار رعنایی: مجموعه فیلم‌های ایندیانا جونز، ساخته‌ مشترک جورج لوکاس و استیون اسپیلبرگ، روایتگر ماجراجویی‌های دکتر هنری ایندیانا جونز است؛ باستان‌شناسی دانشگاهی و ماجراجویی نیمه‌وقت که در جست‌وجوی آثار باستانی گمشده، به دورافتاده‌ترین نقاط جهان سفر می‌کند. این شخصیت که با بازی فراموش‌نشدنی هریسون فورد جان گرفته، ترکیبی از جسارت، شوخ‌طبعی و دانش است؛ قهرمانی که با شلاق و کلاه معروفش به نماد سینمای اکشن و ماجراجویی تبدیل شده. فیلم‌های این مجموعه با الهام از سریال‌های ماجرایی دهه‌های ۳۰ و ۴۰ میلادی ساخته شده‌اند و با ترکیب ماجرا، طنز، تاریخ و رمز و راز، نسلی از مخاطبان را شیفته‌ی خود کرده‌اند. 

مجموعه فیلم‌های «ایندیانا جونز» یکی از نمادهای بی‌بدیل سینمای ماجراجویانه به شمار می‌رود. بهترین فیلم این مجموعه، به‌راستی یکی از برترین آثار تاریخ سینماست، اما ضعیف‌ترین آن چنان تجربه‌ ناامیدکننده‌ای رقم می‌زند که برخی معتقدند اصلاً نباید ساخته می‌شد. در ادامه، نگاهی انداخته‌ایم به همه‌ پنج فیلم این فرنچایز محبوب، به ترتیب از بدترین تا بهترین.

۵. ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت (2023)


با وجود عشق و علاقه‌ای که به فیلم‌های «ایندیانا جونز» داریم، باید بپذیریم که ای کاش این مجموعه در همان سه‌گانه‌ کلاسیک متوقف می‌شد. در قسمت «ایندیانا جونز و گردانه سرنوشت» (Indiana Joens and The Dial of Destiny)، برای نخستین‌بار استیون اسپیلبرگ کارگردانی را به جیمز منگولد سپرد و خود صرفاً نقش تهیه‌کننده‌ اجرایی را بر عهده داشت.

منگولد کارگردانی توانمند است که آثار شاخصی مانند «لوگان» در کارنامه‌اش دیده می‌شود، اما حتی او نیز نتوانست این فیلم را از چنگال ضعف‌های ساختاری و اجرایی برهاند. مشکل اصلی این فیلم «زمان» بود؛ هریسون فورد هنگام فیلم‌برداری نزدیک به ۸۰ سال داشت و باورپذیر نگه داشتن صحنه‌های اکشن با بازی او به‌سختی ممکن بود.

صحنه‌ افتتاحیه‌یسنگین و دیجیتالی‌شده، که در آن فورد با جلوه‌های ویژه جوان‌سازی شده، نیز کمکی به انسجام روایت نکرد. در نهایت، این فیلم با فروش حدود ۳۸۴ میلیون دلار و بودجه‌ عظیم خود، به ضعیف‌ترین عملکرد مالی این مجموعه تبدیل شد و بنا بر برآورد فوربس، بیش از ۱۰۰ میلیون دلار ضرر مالی به بار آورد.

۴. ایندیانا جونز و قلمرو جمجمه بلورین (2008)


فیلم « ایندیانا جونز و قلمرو جمجمه بلورین» (Indiana joens and Kingdom of The Crystal Skull) در مجموع بد نیست، اما از اثری در دنیای ایندیانا جونز، انتظاری فراتر می‌رود. گرچه فضاسازی آن با ادای احترام به فیلم‌های علمی‌تخیلی دهه‌ی ۱۹۵۰ و عصر بمب اتم  جذاب و خلاقانه بود، اما داستان آن عمق و کشش لازم را نداشت.

صحنه‌ای که ایندی با پنهان شدن در یخچال از انفجار اتمی جان سالم به‌در می‌برد، به اندازه‌ای عجیب است که به نحوی سرگرم‌کننده می‌شود. بازیگری هم در سطح قابل قبولی قرار داشت؛ حضور دوباره‌ی کارن آلن در نقش ماریون ریونوود دل‌چسب بود و کیت بلانشت نیز در نقش ضدقهرمان خوش درخشید.

شایا لابوف در نقش پسر احتمالی ایندی، موات ویلیامز، حضور قابل‌قبولی داشت، اما ادامه‌ حضورش در دنباله‌ بعدی با سرنوشتی ناخوشایند مواجه شد. در مجموع، فیلم لحظاتی تماشایی دارد، اما آن جادوی خاص سه‌گانه‌ اصلی در آن گم شده است.

۳. ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی (1989)


فیلم (The Last Crusade)، چنان‌که از نامش برمی‌آید، ای کاش واقعاً «آخرین» ماجراجویی ایندیانا جونز می‌بود؛ زیرا با آن، سه‌گانه‌ای بی‌نقص کامل می‌شد. برخلاف فیلم قبلی «معبد مرگ» (Tempel of Doom) که مسیری متفاوت را آزمود، آخرین جنگ صلیبی به ریشه‌های مجموعه بازگشت: ایندیانا جونز در حال مبارزه با نازی‌ها.

افزودن شان کانری در نقش پدر ایندی، هنری جونز، فیلم را به سطحی بالاتر رساند. پویایی بین این دو کاراکتر، سرشار از شوخ‌طبعی، احساس و کنایه بود. روند جست‌وجوی جام مقدس، شامل حل معماها و عبور از آزمون‌های مرگبار، نه‌تنها هیجان‌انگیز بود بلکه به مخاطب اجازه می‌داد خود نیز در داستان مشارکت داشته باشد.

۲. ایندیانا جونز و معبد مرگ (1984) 


بله، از نظر ما «معبد مرگ» حتی بهتر از آخرین جنگ صلیبی است. این فیلم، شاید بیش از هر فیلم دیگری، از آغاز تا پایان یک «ترن هوایی سینمایی» است. حتی در سکانس گفت‌وگوی شام نیز با صحنه‌هایی عجیب مانند سرو غذاهای ترسناک در قصر پانکات به حال‌وهوای خاص خود پایبند می‌ماند.

این بخش از فیلم با انتقادهایی درباره‌ بازنمایی فرهنگ شرقی روبه‌رو شده، اما می‌توان این برداشت را داشت که ساکنان قصر با هوشمندی، در حال بازی با پیش‌داوری‌های میهمانان غربی هستند. در ضمن، این فیلم به‌قدری دلهره‌آور بود که در نهایت به خلق رده‌بندی PG-13 در سینمای آمریکا انجامید.

هرچند نویسنده‌ قسمت اول، لارنس کاسدان، این فیلم را زشت و تلخ خوانده، اما بسیاری از سینمادوستان از جمله کوئنتین تارانتینو آن را یکی از آثار مورد علاقه‌شان از اسپیلبرگ می‌دانند. و چه کسی می‌تواند سکانس پرهیجان پل معلق را فراموش کند؟

۱. ایندیانا جونز و مهاجمان صندوق گمشده (1981)


فیلم (Raiders of The Lost Arc)، بی‌تردید یکی از بهترین آثار تاریخ سینماست؛ کلاسیکی تمام‌عیار که با گذشت سال‌ها همچنان تازه، مهیج و بی‌رقیب باقی مانده است. با الهام از سریال‌های ماجراجویانه دهه‌های ۳۰ و ۴۰، فیلم به زیبایی حال‌وهوای آن دوران را با چاشنی شوخ‌طبعی و قهرمانی مدرن تلفیق کرده است.

سکانس آغازین فیلم که ممکن است مخاطب را به اشتباه بیندازد و تصور کند آلفرد مولینا نقش اول را دارد شروعی درخشان برای ماجراجویی است. رابطه‌ عاشقانه میان ایندی و ماریون، باورپذیر و تأثیرگذار است، و صحنه‌های اکشن، بدون تکیه بر جلوه‌های ویژه دیجیتالی، کماکان تماشایی و چشم‌نواز هستند.

و چه پایانی! سرنوشت صندوق عهد در نهایت در انبار بایگانی دولتی رها می‌شود؛ طنزی تلخ درباره‌ بوروکراسی که فیلم را با طعنه‌ای شیرین به پایان می‌برد.

 

مترجم: نگار رعنایی
 


اخبار مرتبط
ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image