کارگردان زعفرانیه 14 تیر: فیلمم قربانی بدشانسی شد، هنوز خیلی ها نمیدانند اکران شده!

فیلم سینمایی «زعفرانیه ۱۴ تیر» به کارگردانی سیدعلی هاشمی پس از هفت سال تعویق، سرانجام در تیرماه ۱۴۰۴ روی پرده رفت؛ فیلمی تکلوکیشنه که در یک روز روایت میشود و با نگاهی انسانی به اختلاف نسلها، روابط خانوادگی و شکاف طبقاتی میپردازد.
با بازی مهدی هاشمی، نازنین بیاتی، هنگامه قاضیانی، لیندا کیانی و... این فیلم تلاش دارد تصویری واقعی از طبقهای ارائه دهد که کمتر در سینمای ایران با نگاهی بدون اغراق یا حذف به تصویر کشیده شدهاند.
در این گفتوگو سیدعلی هاشمی از روند دشوار تولید، فضای داستانی فیلم، تاثیر پیشینه تئاتریاش بر کارگردانی، تجربه اکران در شرایط سخت تبلیغاتی و برخورد مخاطبان پس از نمایش اثر میگوید.
فیلم «زعفرانیه ۱۴ تیر» پس از هفتسال کشوقوس و حاشیههای مختلف بالاخره اکران شد. فیلم با جملهای آغاز میشود که به نظر میرسد در دل روایت نقش کلیدی دارد: «تو شروع کردی اما من تمومش میکنم...» این جمله از ابتدا در فیلمنامه بود یا در مسیر تولید به آن اضافه شد؟
هاشمی: بله، این جمله از همان نسخه اولیه فیلمنامه وجود داشت و بخش مهمی از درونمایه اثر را شکل میداد. من اصولا هنگام ساخت فیلم به فیلمنامه وفادارم و تغییرات عمدهای نمیدهم، مگر در جزئیات اجرایی یا میزانسنها. وقتی تصمیم میگیرم فیلمنامهای را بسازم؛ یعنی همان متن اولیه برایم آنقدر جذاب و کامل بوده که نیازی به بازنویسی نداشته باشد.
فیلمنامه «زعفرانیه ۱۴ تیر» را جابر قاسمعلی نوشته که براساس داستان کوتاه «از این خبر خوشحال میشوی» اثر ریچارد باش شکل گرفته است. چه چیزی در این متن برایتان آنقدر جذاب بود که تصمیم گرفتید نخستین فیلم بلندتان را بر اساس آن بسازید؟ روند آشناییتان با فیلمنامه چگونه بود و چه عواملی باعث شدند اجرای آن را به عهده بگیرید؟
هاشمی: فیلمنامه برای من از همان ابتدا جذابیت زیادی داشت. متنی موجز، انسانی و روانشناختی بود که موقعیتی ساده اما پرکشش را طراحی میکرد. همانطور که اشاره کردید، بر پایه داستانی از ریچارد باش نوشته شده اما آقای قاسمعلی توانسته بودند آن را بهشکلی بومی، دراماتیک و چندلایه بازآفرینی کنند. وقتی فیلمنامه را خواندم کاملا با فضای آن ارتباط برقرار کردم. در عین محدود بودن به زمان و مکان، ظرفیت زیادی برای اجرا و پرداخت بصری داشت و مهمتر از همه شخصیتپردازی دقیق و درگیری درونی کاراکترها برایم بسیار الهامبخش بود. اینها همه باعث شد حس کنم با اثری طرفم که میتواند نخستین تجربه بلندم در سینما باشد.
شخصیت «ماهرخ» از دل گفتوگو با دختران نوجوان متولد شد
در این فیلم ما با خانوادهای روبهرو هستیم که به لحاظ موقعیت اجتماعی، به طبقه مرفه شهری تعلق دارد؛ طبقهای که معمولا یا در سینمای ایران غایب است یا به شکلی اغراقشده و کاریکاتوری تصویر میشود. شما چطور به این طبقه و نوع زیست آن نزدیک شدید؟ شخصیتها را چگونه طراحی کردید که باورپذیر باشند؟
هاشمی: از همان ابتدا برایم مهم بود که این خانواده را از کلیشههای رایج دور نگه دارم. نه میخواستم آنها را تیپ بسازم نه قصد داشتم تحقیرشان کنم. برای طراحی شخصیتها بهویژه (ماهرخ) دختر نوجوان فیلم با تعداد زیادی از دختران همسن و سال او صحبت کردم، از آنها شنیدم و فهمیدم که تصمیمات این شخصیت برایشان نهتنها عجیب نیست بلکه خیلی هم آشناست. همین ارتباط به من کمک کرد تا روایتی واقعی و صادقانه طراحی کنم. در نهایت تلاش کردم خانوادهای تصویر کنم که هم در طبقه متوسطروبهبالا جای میگیرد و هم درگیر مسائل انسانی و فردی است که همه ما کموبیش با آنها مواجه
روایت فیلم در یک روز و یک خانه میگذرد. استفاده از ساختار تکلوکیشن در عین حال که میتواند تمرکز و انسجام ایجاد کند، ممکن است منجر به تکرار و یکنواختی هم شود. در نخستین تجربه بلند سینماییتان، چگونه با این چالشها مواجه شدید؟ چه تمهیداتی برای حفظ ریتم و تنوع به کار گرفتید؟
هاشمی: در ابتدا تصور میکردم تکلوکیشن بودن فیلم، ساختار را سادهتر میکند اما وقتی وارد کار شدیم، متوجه شدم کاملا برعکس است چون تماشاگر نباید دچار خستگی یا احساس ایستایی شود. تلاش کردم از طریق طراحی میزانسنهای متنوع، حرکات دقیق بازیگرها، طراحی صحنه و نورپردازی متغیر به فیلم دینامیک بدهم. کوچکترین انتخابها در این فضا اهمیت دارد و نباید چیزی تکراری باشد. در واقع همهچیز باید زنده و در جریان باقی میماند.
پیشینه شما در تئاتر چقدر در ساخت این فیلم تاثیر گذاشت؟ آیا از الگوهای تئاتری هم در طراحی اجرا استفاده کردید؟
هاشمی: پیشینه تئاتری من بیشتر در نوع کار با بازیگران اثر گذاشت. چون من سالها با استاد حمید سمندریان کار کردم و همیشه اعتقاد داشتم که بازیگر باید نقش را زندگی کند، نه فقط آن را بازی کند. سعی کردم با تحلیل شخصیت، گفتوگو و تمرین، بازیگرها را به درک عمیقی از نقش برسانم اما در دکوپاژ و میزانسن بهشدت وفادار به زبان سینما بودم و نمیخواستم فیلم تبدیل به تئاتر فیلمبرداری شود.
فیلم «زعفرانیه ۱۴ تیر» بعد از سالها انتظار بالاخره در تاریخ ۱۸ تیر اکران شد؛ جالب اینجاست که این تاریخ تقریبا با عنوان فیلم نیز همزمانی دارد. با توجه به اینکه فیلم حدود هفت سال در صف اکران باقی ماند و حالا همزمان با فضای پرتنش اجتماعی و منطقهای روی پرده رفته، بازخورد مخاطبان را چطور ارزیابی میکنید؟ شرایط اکران برایتان چطور پیش رفته است؟
هاشمی: بله، این همزمانی تاریخی با نام فیلم واقعا برای خود ما هم جالب بود اما واقعیت این است که اکران فیلم در چنین شرایطی کار سادهای نیست. متاسفانه امکان تبلیغات گسترده و محیطی را نداریم. خیلی از مخاطبان هنوز نمیدانند که فیلم روی پرده رفته است. از سوی دیگر با توجه به اینکه پخش فیلم بهصورت مستقل انجام میشود طبیعتا امکان صرف هزینههای تبلیغاتی هم محدود است. با اینحال، بازخوردهایی که از مخاطبان گرفتهام بسیار دلگرمکننده بوده. کسانی که فیلم را دیدهاند با آن ارتباط برقرار کردهاند و همین برای من مهمترین دستاورد است.
اشاره کردید که نگاه مستقلی به سینما دارید اما در عین حال تجربه ساخت سریالهایی را داشتهاید که با ساختار رسمی و وابسته به نهادهای دولتی همراه بوده. چطور میان این دو مسیر توازن برقرار میکنید؟ خودتان را کارگردان مستقل میدانید؟
هاشمی: نه، من اصولا با این تقسیمبندیهای کلی راحت نیستم. نه خودم را کارگردان صرفا مستقل میدانم نه الزاما وابسته. برای من اصل بر داستان است. اگر فیلمنامهای را دوست داشته باشم دلم میخواهد آن را بسازم. حالا ممکن است آن پروژه در بخش خصوصی شکل بگیرد یا با مشارکت یک نهاد دولتی.
اکرانهای لغو شده را بدشانسی میدانم
اکران این فیلم چندین بار به تعویق افتاد و یکی از مواردی که در فضای رسانهای مطرح شد، موضوع پوستر فیلم و حذف شدن تصویر هنگامه قاضیانی بود. کمی در اینباره توضیح دهید.
هاشمی: فیلم مشکلی نداشت و ارشاد بسیار زود به ما پروانه نمایش داد اما خود فیلم بسیار «بدشانسی» بود. بار اول شیوع کرونا، بار دوم وقایع اجتماعی سال ۱۴۰۱، اکران را با تاخیر مواجه کرد و اینبار هم جنگ ایران و اسرائیل پیش آمد. البته این تجربه مختص ما نیست و فیلمهای زیادی بودند که در شرایط مشابه گرفتار شدند. درخصوص پوستر فیلم هم باید بگویم ابتدا گفتند عکس هنگامه قاضیانی باید برداشته شود اما دوستان وزارت فرهنگ و ارشاد همکاری کردند و با صحبت کردن مشکل را حل کردیم.
منبع : برنا