جستجو در سایت

1404/04/11 16:15
داستان‌های عامه‌پسند - 3

نقد و بررسی فصل سوم اسکویید گیم؛ ردّ حضور در حضیضِ حَظ | چرا دیوید فینچر بهترین گزینه برای ادامه سریال است؟

نقد و بررسی فصل سوم اسکویید گیم؛ ردّ حضور در حضیضِ حَظ | چرا دیوید فینچر بهترین گزینه برای ادامه سریال است؟
با اینکه در جزئیات عیب و ایراد پیدا می‌شود، «بازی مرکب» در کلیت موفق است چون اجرایی مقتصدانه و متناسب با قاب کوچک دارد ولی به‌ موقع و سر ضرب برگ‌های درست را بازی می‌کند.

اختصاصی سلام سینما - کسری ولایی: هیچ پیش نیامده که لذت ببرید از نزدیکی ناگزیر به مرگ و ویرانی، آن هم در کمال شرمساری؟ احیانا دوستان و آشنایان قدیمی‌تان روی دیگری از خودشان نشان نداده‌ و از هر غریبه‌ای ترسناک‌تر نشده‌اند یا شعارهای اخلاقی و دموکراتیک به وقت اضطرار، دکانی نیستند برای نفی خودشان؟ این‌ها همه‌ی نشانه‌های گیر افتادن در یک موقعیت انسانی است که ما را بی‌رحمانه با واقعیت وجودی خودمان مواجه می‌کند. نتفلیکس زیرکانه دست گذاشت روی همین ایده و فرنچایز «بازی مرکب» (یا اسکوئید گیم) را به دنیای سرگرمی اضافه کرد.

بازی مرکب (زیرنویس) - دانلود و مشاهده رایگان

بازی مرکب (دوبله) - دانلود و مشاهده رایگان


بیشتر بخوانید:

داستان‌های عامه‌پسند - 1: نگاهی به فیلم گناهکاران (رایان کوگلر) | شیطان تا طلوع بیدار می‌ماند

داستان‌های عامه‌پسند - 2: نقد دو سریال دپارتمان کیو و نُه پازل | پرونده‌های راکد؛ از ادینبورگ تا سئول


برگ برنده‌ی «بازی مرکب» این بود که ایده‌ا‌ی تکراری را در جایی و به شکلی پیاده می‌کرد که انتظارش را نداشتید. پیچیدگی در بازی‌ها نیست؛ در موقعیت انسانی شخصیت‌ها و تصمیماتی است که باید بگیرند و همچنین بازی با قراردادهای ژانری و عادات فیلم‌بینی مخاطب، هرچند نه در سطح و کلاسی که قبلا بونگ جون-هو یا پارک چان-ووک تجربه کرده‌اند. سریال به جای آنکه دنبال حرف و شعار باشد و درباره‌ی جهان امروز و مختصات ناعادلانه‌اش تِز بدهد، از سرمایه‌داری فرسایشی و دموکراسی فرمایشی قصه بیرون می‌کشد و موقعیت‌های فراگیر انسانی خلق می‌کند. ایده‌ی تبدیل کردن بازی‌های کودکانه به موقعیت‌های شکنجه‌وار به حدی تاثیرگذار است که عموم مخاطبانش را درگیر کند.

«بازی مرکب» نه یک شاهکار نمایشی ولی پدیده‌ی عامه‌پسندی است که موفقیت آن ناگزیر به نظر می‌رسد، بس که روی طول موج زمانه‌اش حرکت می‌کند؛ مخاطبان سریال دقیقا به همان نسبت که خودشان را شبیه به آدم‌های گرفتار در بازی مرگبار سریال می‌بینند، که هر روز ناخواسته برای بقا مجبورند به قواعد بازی دیگران تن بدهند، علاقه‌مند و شیفته‌ی تماشای شکل‌های دیگری از این نبرد گلادیاتوری روزمره هستند، بدون آنکه متوجه باشند.

چطور می‌شود چنین داستانی را ادامه داد و تجربه‌ی موفق فصل اول را تکرار کرد؟ ظاهرا هوانگ دونگ هیوک از بدو امر به فکر جهان قصه و شخصیت‌هایش بوده و به همین دلیل فصل دوم چندان تحمیلی به نظر نمی‌رسید. در فرایند نوشتن دنباله، سه عامل عیار قصه را تعیین می‌کند: انگیزه و درونیات شخصیت‌ها، مقدّرات دنیای خیالی و واکنش‌ها و انتظارات مخاطبان. «بازی مرکب» در هر سه بُعد حساب‌شده پیش می‌رود و البته چند تقلب ریز و قابل اغماض به خرج می‌دهد تا روایت را روی ریل بیندازد. بخش مهمی از داستان در فصل دوم صرف توجیه چرایی بازگشت به بازی می‌شد و بعد با تجسمی از تقابل فرد با سیستم مواجه بودیم که زیرمتن سیاسی و اجتماعی آشنایی در قرن بیست‌و‌یکم دارد؛ نبرد واقعی نه برای بُردن رقبا بلکه در جهت مقابله با کسانی است که بازی را اداره می‌کنند. در فصل سوم و پس از شکست شورش، شخصیت اصلی باید با عواقب تصمیماتش کنار بیاید و برای ادامه دادن بازی دوباره معنا و انگیزه پیدا کند. ایده‌ای که مشخصا از ابتدا و برای رسیدن به پایان کنونی کاشته شده.

با اینکه در جزئیات عیب و ایراد پیدا می‌شود، «بازی مرکب» در کلیت موفق است چون اجرایی مقتصدانه و متناسب با قاب کوچک دارد ولی به‌ موقع و سر ضرب برگ‌های درست را بازی می‌کند. در بُعد متن هم چیزی که باعث می‌شود ایده‌ها تحمیلی به نظر نرسد یا مهندسی درام به موقعیت‌ها غلبه نداشته باشد، حضور و جنگ درونی شخصیت اصلی است که نمی‌گذارد بینندگان به تماشاگران لج‌درار وی‌آی‌پی داخل بازی ملحق شوند و صرفا نمایشی از تقلای انسانی حقارت‌بار را تماشا کنند. گرچه ارتباط میان 456 (لی جونگ جه) و فرانت‌من (لی بیونگ هون) سهم زیادی از خطوط داستانی سریال را به خود اختصاص نمی‌دهد، به‌قدری عمق پیدا می‌کند که در مجموع به جای نقدی تقلیل‌یافته و ریاکارانه از ماهیت تسخیرناپذیر سرمایه‌داری، با روایتی از اصالت وجود اراده‌ی انسانی مقابل ضرورت شر مواجه باشیم.

با تکیه به همین اصل، داستان «بازی مرکب» کامل و راه برای گسترش آن باز می‌شود و چه انتخابی بهتر و بزرگ‌تر از دیوید فینچر برای سپردن سکان پروژه؟ کسی که به‌عنوان سردمدار نمایش نیمه‌ی تاریک ذهن و جوینده‌ی شرارت‌ ذاتی انسان، کارهایش بدون شک روی چند نسل از سینماگران و مخاطبان، از جمله خود هوانگ دونگ هیوک، تاثیر گذاشته و احتمالا با کمک دنیس کلی (خالق سریال بریتانیایی «اتوپیا») دور بعدی از بازی را در سطح بالاتری از شقاوت و قساوت برگزار خواهد کرد.


اخبار مرتبط
ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image