قاچاقچیان کتاب در جامعه جولان میدهند/ ناشران پشت دیوار سانسور

به نقل از ایرنا، گروهی که با عنوان قاچاقچیان کتاب شناخته شدهاند، چند روش برای تولید کتاب ارزان دارند، در روش اول کتابهایِ پرفروشِ ناشران را که مجوز دریافت کردهاند، کپی میکنند، در روش دیگر، جنس آنها با کتابهایی که پیش از این مجوز داشته و توسط ناشر اصلی منتشر میشد، اما به هر دلیلی مجوزش باطل شده و دیگر در بازار کتاب پیدا نمیشود، جور میشود و بخش آخر کتابهای این گروه آثاری است که در ایران اجازه انتشار ندارند، این کتابها بیرون از ایران منتشر شدهاند.
تفکیک کهنه کتابفروشان از قاچاقچیان
باید توجه داشت کهنهکتابفروشان گروهی هستند که کتابهای دست دومی را که ناشران منتشر کردند، به چرخه نشر باز میگردانند و به این شکل به گردش مالی صنعت نشر و همچنین دسترسپذیر کردن کتاب برای مردم کمک میکنند، کهنهکتابفروشان با کپیکاران و قاچاقچیان متفاوت هستند و در این نوشتار به روند فعالیت آنها پرداخته نشده است.
رفتهرفته بساطها بزرگ و بزرگتر شد تا به جایی رسید که این روزها میزهای قاچاقچیان بیش از نیمی از پیادهرو را تصاحب کرده است
پیش از این، قاچاقچیان کتاب، بساطهایی عادی داشتند، پارچهای کف پیادهرو پهن میکردند و همواره گوش به زنگ بودند تا اگر مامور آمد، کتابها را جمع و فرار کنند، اما رفتهرفته بساطها بزرگ و بزرگتر شد تا به جایی رسید که این روزها میزهای قاچاقچیان بیش از نیمی از پیادهرو را تصاحب کرده است؛ حتی میتوانند از برقی که ارگانها در اختیار آنها قرار داده است، استفاده کنند.
کپیکارانِ کتابهای پرفروش ناشران، این کالا را با تخفیفهایی که تا ۸۰ درصد میرسد، میفروشند. اقدامی که هرگز یک ناشر واقعی نمیتواند آن را انجام بدهد. چطور است که ناشر نمیتواند اما کپیکار میتواند؟ به این دلیل که ناشران باید حقوق پدیدآورندگان (مولف، شاعر، مترجم و تصویرگر) را پرداخت کنند؛ همچنین برای انتشار کتاب، هزینههایی مانند حروفچینی، مالیات، بیمه کارگران، هزینه آب و برق، عوارض شهرداری، عوارض نوسازی و نگهداری محل و حتی عوارض تابلوی مغازه که باید به شهرداری پرداخت شود، مطرح است. در حالی که کپیکاران هیچ کدام از این هزینهها را ندارند و به همین دلیل میتوانند کتاب را با تخفیف بالا بفروشند.
روشهای قاچاقچیان برای اینکه پلیس آنها را پیدا نکند
ورود به دنیای کتابهای کپی شده ساده است، بساط کپیکاران نوک کوه یخی است که از دریا بیرون آمده است، دنیای بزرگ فروش آنها در فضای مجازی میگردد، به همین دلیل است که با یک خرید به سرعت کانالهایی را که در فضای مجازی دارند، معرفی میکنند. در آنجا مخاطبان با انبوهی از کتاب آشنا میشوند که شاید بتوان گفت فقط ۲۰ درصد آنها روی میز بساطهای قاچاقچیان عرضه میشود.
تعدادی از قاچاقچیان با اینکه از دادگاه برای قاچاق کتاب حکم دارند، اما هنوز هم کنار خیابان کتاب قاچاق میفروشند
پیگیری های خبرنگار ایرنا نشان می دهد قاچاقچیان در فضای مجازی با مخاطب آشنا میشوند، سفارش میگیرند و برای او میفرستند، در اینجا به نظر میرسد که از دو راه میتوان آنها را پیدا کرد، یکی شماره کارت یا حسابی که برای پرداخت هزینه کتاب ارائه شده است. آنها برای اینکه چنین احتمالی را از بین ببرند، اینماد (سایت اینماد اعتماد الکترونیکی، سامانهای است که فروشگاههای مشغول به کسب و کار اینترنتی، باید به آن، مراجعه کرده و مجوز نماد اعتماد خود را دریافت کنند) ندارند و از حسابهای قدیمی که برای مثال برای فردی ۸۶ ساله یا فردی فوت شده است، استفاده میکنند تا پلیس فتا نتواند از این راه آنها را پیگیری کند.
همچنین برای اینکه نتوان رد آنها را پیگیری کرد، آدرس فرستنده را اشتباه میفرستند، آنها معمولا آدرس ناشر اصلی کتاب یا یک نشر را بر روی پاکتهای پستی مینویسند. البته به نظر نمیرسد تمام این مسائل برای کپیکاران مهم باشد، زیرا تعدادی از آنها با اینکه از دادگاه برای قاچاق کتاب حکم دارند، اما هنوز هم کنار خیابان کتاب قاچاق میفروشند.
رشد قاچاقچیان و اهمیت ابزار قانونی
با آزادی قاچاقچیان کتاب در مواردی شرایط به شکلی پیش رفته است که ناشران، پدیدآورندگان، شرکتهای پخش و کتابفروشان هر روز ضعیفتر از قبل میشوند، بسیاری از کتابفروشیها مجبور به تعطیلی فروشگاه شدند و پدیدآورندگان شغلی جداگانه برای امرار معاش دارند و فقط در زمانهای آزاد میتوانند به خلق اثر ادبی و هنری بپردازند، اما قاچاقچیان رشد کردند، قوی شدند و دامنه فعالیت خود را گسترش دادند.
دامنه فعالیت قاچاقچیان به کنار خیابان، مترو، ادارات و سازمانها و فضای مجازی محدود نیست. یکی از فضاهایی که آنها فعالیت خود را به نمایش میگذارند، نمایشگاههای کتاب است. هر چند این اقدامات در نمایشگاه کتاب تهران به شکل محدودتری نسبت به استانها انجام میشود، اما هنوز مسئولان نتوانستند مانع آن در یک نمایشگاه بینالمللی بشوند. ارائه آثار کتابسازی شده در نمایشگاههای کتاب استانی به اندازهای گسترده شده است که میتوان گفت بیشتر کتابهایی که در این نمایشگاهها به مخاطب عرضه میشود، کپیبرداری شده هستند.
کیفیت کتابهای کپی شده، یکی از مسائل مهم در سالهای اخیر است. پیش از این کتابهایی که در بساط قاچاقچیان بود کیفیت پایینی داشت، به سادگی قابل تشخیص بود، اما این روزها باید برای تمیز دادن کتاب اصل و کپی به جلد و چاپ توجه بیشتری کرد. با اینکه جنس کاغذ کتابهای قاچاق بهتر از قبل است و حتی میتوان شاهد چاپ کتابهایی با کاغذ بالکی در بساطها بود، اما اگر مخاطب به کتابفروشی مراجعه کند و کتاب اصلی را ببیند، توانایی شناخت کتاب کپی را پیدا میکند.
مکانی که کتابهای قاچاق و کپیشده در آن عرضه میشود، اهمیت فراوانی در ادامه فعالیت این گروه دارد، زیرا نباید محل فعالیت آنها مشخص باشد. به همین دلیل است که همواره به خرید کتاب از کتابفروشی تاکید میشود. فعالیت کتابفروش در یک واحد صنفی و قانونی است، اگر از کتابفروشی شکایت شود اتحادیه ناشران و کتابفروشان، تعزیرات و پلیس امنیت به مساله ورود میکنند، ابزارهای قانونی میتواند مانع شکلگیری روند فعالیت قاچاقچیان در کتابفروشی شود. همچنین کتابفروش سرمایه و اعتبار خود را برای عرضه کتابهای قاچاق به خطر نمیاندازد.
قیمتهای برنامهریزی شده در بازار کتاب قاچاق
کتابهای قاچاق در بازار فروش قابل توجهی دارد، تبلیغاتی مانند نبود سانسور در این کتابها به فروش آنها کمک میکند. کتابهای مختلف در بساطهایی که کنار خیابان گسترده شده است، با قیمتهای برنامهریزی شده فروخته میشود، تا جایی که کتاب جدید یکی از نویسندگان خارجی که آثارش بعد از چند دوره چاپ، ممنوع شد، با قیمتی بالاتر از دیگر کتابها فروخته میشود. قاچاقچی و مخاطب هر دو به این مساله آگاه هستند.
فعالیت برای قاچاقچیان تا حدی در خیابانها آزاد و گسترده است که روبهروی کتابفروشی «بهنشر» بساط کتابی قرار دارد که نحوه درست کردن مشروبات الکلی را آموزش میدهد. همچنین کتابهایی هستند که بر اساس محتوای آن و خطری که میتواند برای فروشنده داشته باشد، با قیمتی بالاتر از دیگر عناوین دارند، کتابهایی هستند که روی میز قرار نمیگیرند اما امکان سفارش آنها وجود دارد. اتومبیلهایی که نقش انبار را در خیابانهای فرعی بازی میکنند و حتی لزومی به تیره کردن شیشههای آنها احساس نشده است.
سوالی که بعد از مشاهده بازار قاچاق در ذهن شکل میگیرد این است که اگر قاچاقچیان کتاب میتوانند آثار را بدون سانسور و مجوز چاپ و در بازار عرضه کنند، چرا ناشران رسمی نمیتوانند آن کتابها را منتشر کنند؟ آیا این روند، تاثیری جز تقویت قاچاقچیان و نابود کردن ناشران و در پی آن پدیدآورندگان، شرکتهای پخش و کتابفروشان دارد؟ در زمانهای که شهرداری برق بساطهای قاچاق را تامین میکند، چرا ناشران باید با مسائل مالیاتی، هزینه آب و برق و تعزیرات دست و پنجه نرم کنند؟