محققی تنها در سفری که به استانبول دارد، جنی را کشف می‌کند. این جن سه آرزوی او را برآورده خواهد کرد. آرزوی او تحقق عشق است.

دو دوست قدیمی به سفری بدون مقصد به سمت دریایی مرموز که ساختمانی شناور با تمام امکانات بر روی آن بنا شده است، می‌روند.

زمانی که در جزیره‌ی بهشت گونه‌ی پرندگان همه‌چیز در آرامش و شادی در کنار هم مهیا شده با سه پرنده‌ی اصلی ماجرا با نامهای رِد (پر قرمز)، چاک (پر زرد) و بومب (پر سیاه) آشنا می‌شویم که از این بین خشونت رد بیش از دیگران به چشم می‌آید و دوستانش از هر راه حلی برای آرام کردنش استفاده می‌کنند. کمی نمی‌گذرد که دسته‌ی خوکهای سبز رنگ با هدفی خاص خود را به این جزیره می‌رسانند، رویارویی خوکهای تصاحب کننده با رِد عصبانی نتیجه‌ی قابل پیش‌بینی‌ای را در پی خواهد داشت چرا که قرار است در این انیمیشن دلیل اصلی عصبانیت بیش از اندازه‌ی پرندگان دوست داشتنی برایمان مشخص شود.

دو سارق بانک بعد از سرقت ناموفق خود یک آمبولانس را می‌دزدند.

در این انیمیشن خواهیم فهمید زمانی که حیوانات دست آموز را در خانه تنها می‌گذاریم چه رفتاری را از خود بروز می‌دهند! مکس نام سگ خانگی و آرامی است که در خانه‌ی صاحبش در شهر مَنهتن زندگی می‌کند، مکسِ آرام با دیگر حیوانات همسایه رابطه‌ی خوبی دارد تا اینکه صاحب وی سگی دیگر به نام داک را برای نگهداری وارد خانه می‌کند، مکس و داک به هیچ عنوان با یکدیگر نمی‌سازند و این رفتار آنها باعث می‌شود تا با یک اشتباه این دو به بخش نگهداری حیوانات ولگرد منتقل شوند. پس از این اتفاق گروهی از حیوانات و دوستان مکس تصمیم می‌گیرند با همراهی یک خرگوش بازیگوش به نام "گوله برفی" پس از نجات مکس و داک نقشه‌ای انتقامی بچینند.

خانه‌ای که وارث یا وارثانش معلوم نیست، عده‌ای مستاجر دارد. خانه نیازمند تعمیرات اساسی است ولی بی توجهی عباس آقا، مباشر که قصد تصاحب خانه را دارد، باعث می‌شود تا به رغم تلاش‌های دیگر ساکنان، کار از کار بگذرد و خانه بر ساکنانش فروریزد.

موگلی پسری است که از بچگی در میان گرگ‌های جنگل بزرگ شده و جنگل را خانه اول و آخر خود می‌داند. اما وی بزودی مورد حمله پلنگی به نام شیرخان قرار می‌گیرد و …

قتلی اتفاق افتاده است و سه پلیس برای بررسی جرم به ورزشگاهی آمده‎اند.آن‎ها مظنون به قتل را هم همراه خود دارند وفقط کافیست که خط سیر وقوع قتل را دریابند اما این برای‌شان کار پیچیده‎ای خواهد بود.دوستان مقتول نمی‌خواهند همکاران خوبی برای پلیس باشند.

باب و همسرش هلن برای مدت طولانی به عنوان ابرقهرمانان مشهور شهر، مردم را از نیروهای شر نجات می‌دادند تا روزی که قانونی علیه آن‌ها و بقیه ابرقهرمانان تصویب شد که آنان را مجبور کرد از نیروهای خود استفاده نکنند و به عنوان یک انسان عادی زندگی خود را ادامه دهند. درحالی که سال‌ها بعد سازمانی مخفی آن‌ها را به ماموریتی سری فرستاد...

بریگز (چنینگ تیتوم) که تکاور ارتش آمریکا است، مسئولیت دارد تا «لولو»(سگ نظامی بلژیکی) را از پایگاه مشترک در واشنگتن به آریزونا بیاورد تا به موقع در مراسم تدفین مربی و بهترین دوست خود شرکت کند.

داستان این فیلم در سال 1969 در هوستون می‌گذرد و داستان فرود اولین سفینه به ماه است. این فیلم داستان را از دید هیجان یک پسر بچه به این رویداد روایت می‌کند.

اولیویا آلن(سامارا ویوینگ) از یک پیشخدمت پارکینگ درخواست می‌کند که جای نامزد او را بگیرد تا رابطه‌ی او با یک مرد متاهل فاش نشود.