خونهی افشین رو گشتن. خونهی خواهر منو. بهشون نگفتی من کیام؟ نگفتی چه کارایی از دست رفیقات برمیآد؟
- بوی سیگار میدی.
- اینم گزارش کن.
**تماشای این فیلم به افراد زیر 12 سال توصیه نمیشود**
زیر پوست لاتاری
گویا ناامیدیهای مهدویان همچنان ادامه دارد، سایه سنگین لاتاری آنقدر تاثیرگذار بوده که حالا کارگردان فیلم تحسین برانگیز ایستاده در غبار، فیلم قبلیاش یعنی لاتاری را با روتوشی دهه ۶۰ و به سیاق مستندهایش دوباره میسازد.
ناموسی که حالا منافق شده و ساعد سهیلی در شمایل شوهری احمق و موسی یه عصبانی در قامت آشنای کمال دنبالش هستند و اینبار نه برای نجات که برای حذف کردنش!
ماجرای نیمروز ۲. حتی اسمش را هم اشتباهی انتخاب کرده، شاید لاتاری ۲ عنوان مناسبتری برای این همه تصویر جسته و گریخته تکراری-در میزانسن و نماها- میشد.
فیلم اخیر مهدویان هیچ نشانی از جوان باهوش و زیرک مستندهایش ندارد، اینجا نه فرم روایی و بصری کارگردان که فیلمنامه هم دچار تکرار و کسالت است، و مخاطب مهدویان همچنان منتظر اتفاقیست که نمیافتد و جکهای کمال محبوب، هم ارضایش نمیکند.
فیلم رد خون انگار در منوتنی کشدار گیر افتاده، آنقدر که دلت حتی برای یک لحظه خشم جواد عزتی در لاتاری هم تنگ میشود، چه برسد به اوجهای بینظیر «ایستاده در غبار»، به خاطر بیاوریم لحظهای که متوسلیان گوشی بی سیم را در اوج جنگ بالا میگیرد و سکوتی عجیب توی سرمان دوران میکند.
ماجرای نیمروز ۲، یک فیلم اشتباهی ست که فرمهای بکر کارگردانش را هم خراب میکند.و حتی یک دیالوگ هم نیست تا کمی آرامت کند.
پانوشت: کاش حداقل با یک پایان فینچری و محاکمهای به مثابه «هفت» کمی جسارت به رخمان میکشید...
زیر پوست لاتاری
گویا ناامیدیهای مهدویان همچنان ادامه دارد، سایه سنگین لاتاری آنقدر تاثیرگذار بوده که حالا کارگردان فیلم تحسین برانگیز ایستاده در غبار، فیلم قبلیاش یعنی لاتاری را با روتوشی دهه ۶۰ و به سیاق مستندهایش دوباره میسازد.
ناموسی که حالا منافق شده و ساعد سهیلی در شمایل شوهری احمق و موسی یه عصبانی در قامت آشنای کمال دنبالش هستند و اینبار نه برای نجات که برای حذف کردنش!
ماجرای نیمروز ۲. حتی ...
دنبال نسبتا قابل دفاع برای یک فیلم خوب
ماجرای نیمروز ۲: رد خون، یک فیلم استاندارد است. فیلمی که به معنای واقعی سینماست، سینمایی که دیر به دیر در سینمای ایران ساخته می شود و یکی از نمونههای خوب آن قسمت اول همین فیلم، یعنی ماجرای نیمروز بود.
ساختن دنباله برای فیلمهای موفق، در تمام تاریخ سینما کاری سخت و دشوار بوده است و فیلمسازان اندکی موفق به ساخت دنبالهای شده اند که بتواند از فیلم اول جلو بزند. سنت دنباله سازی در سینمای ایران سنت ناشناخته ای است و رد خون از این حیث یک نمونه منحصر به فرد به شمار می آید. تمام این عوامل حاکی از آن هستند که مهدویان و رضوی برای ساخت رد خون خطر بسیاری را به جان خریده اند و شجاعت به خرج داده اند.
قصه رد خون هفت سال پس از ماجرای نیمروز رخ می دهد و حال و هوای ...
ماجرای نیمروز ۲: رد خون، یک فیلم استاندارد است. فیلمی که به معنای واقعی سینماست، سینمایی که دیر به دیر در سینمای ایران ساخته می شود و یکی از نمونههای خوب آن قسمت اول همین فیلم، یعنی ماجرای نیمروز بود.
ساختن دنباله برای فیلمهای موفق، در تمام تاریخ سینما کاری سخت و دشوار بوده است و فیلمسازان اندکی موفق به ساخت دنبالهای شده اند که بتواند از فیلم اول جلو بزند. سنت دنباله سازی در سینمای ایران ...
گیشه دستور میدهد!
آنچنان طرفدار ماجرای نیمروز نبودم و طبعا الان هم نیستم. هر چند که معتقدم ماجرای نیمروز ، بهترین فیلم آنْ سالِ جشنوارۀ فجر بود. با این وصف، و سابقۀ فیلمساز با استعداد آن- «محمّدحسین مهدویان»- «ماجرای نیمروز: ردّخون»، یک عقبگرد جدّی است. ردّ خون در حسرتِ نگاه بدیع فیلمسازش است و بلاتکلیف. این فیلم با نگاه به گیشه، خود را در سینمای ایران وجود یافته میبیند. در واقع، ردّ خون تمام بدیهای ماجرای نیمروز را دارد به انضمام مشکلات جدیدتری که یک سنّت –تقریبا همیشگی- سینمایی را یادآور میشود: در بیشتر مواقع دنبالۀ فیلمها از خود فیلمِ اصلی ضعیفتر هستند.
برای اولین بار در کارنامۀ فیلمسازی مهدویان، فیلمی به چشم میخورد که وی نقشی در نگارش فیلمنامهاش نداشته. نمیدانم این موضوع آیا ...
آنچنان طرفدار ماجرای نیمروز نبودم و طبعا الان هم نیستم. هر چند که معتقدم ماجرای نیمروز ، بهترین فیلم آنْ سالِ جشنوارۀ فجر بود. با این وصف، و سابقۀ فیلمساز با استعداد آن- «محمّدحسین مهدویان»- «ماجرای نیمروز: ردّخون»، یک عقبگرد جدّی است. ردّ خون در حسرتِ نگاه بدیع فیلمسازش است و بلاتکلیف. این فیلم با نگاه به گیشه، خود را در سینمای ایران وجود یافته میبیند. در واقع، ردّ خون تمام بدیهای ماجرای ...
فیلم بدی نبود از نظر من
داستان خاصی نداشت بیشتر تمرکز روی مسائل میدانی و جنگی شده بود اگر مقداری داستان فیلم را تقویت میکردند جذابیت بهتر میشد و جا برای این حرکت هم بود
فیلم برداری که خوب نبود و احتمالا کارگردان خواسته بود خاطرات دهه 60 را واقعی نمایش دهد ولی صدا برداری احساس کدم زیاد جالب نیست چون خیلی دیالوگ ها مفهوم نبود
در انتخاب بازیگر هم آقای کیایی برای این سبک فیلم علامت سوال بزرگی بود
کاش به مسائل منافقین و پشته پرده های حفاظت اطلاعاتی آن بیشتر پرداخته میشد که مطمئنا جذابیت فیلم را 2 چندان میکرد ، ترکیب صحنه های جنگی و داستانهای مرموز و معمایی
وقتی برای بار دوم فیلمو دیدم به دو دلیل ناراحت شدم . یکی اینکه دلم نمی خواست فیلم تموم بشه دوم اینکه دلم بحال زوج فیلم سوخت . خدا کنه قسمت سومشم بسازه و تکلیف این موضوع مشخص کنه .
تقابل اشک و لبخن ، آرامش و هیجان ، عشق و نفرت ، موسیقی و جلوه های ویژه ،جنگ و اطلاعات ، قهرمان و ضد قهرمان ، تاریخ و معاصر ، نگرانی و خونسردی ، کارگردانی بی نظیر، هرچیزی که یه فیلم لازم داره تو این فیلم هست . ارزش چند بار رفتن سینما رو داره . فیلم های مهدویان چه سفارشی باشه چه نباشه ارزش دیدن بیش از ۱۰ بار رو داره . ازدستش ندید .
مهدویان سبک فیلمبرداری خیلی زیبایی داره و این فیلماش رو زیبا میکنه..از نظر فیلمنامه هم خیلی فیلم جمع جوری هست که بتونه شما رو تو کل مدت پای فیلم نگه داره مخصوصا با صحنه های اکشن و قاب های زیبایی که تو فیلم وجود داره....خلاصه که بعد دیدن فیلم ناراضی برنمیگردید
هم اکنون فیلم ردخون ازنظرمخالفانش ونه منتقدان منصف وموافقان میانه روش,درحکم المان نازی است.منظورم این است که مخالفان این فیلم تمام ایرادات فیلمهای رقیب را چشم پوشی کرده وایرادات این فیلم را چون چماق برسر ان می کوبند هم اکنون بعداز فیلمنامه وسفارشی ساز ی وحکومتی بودن رفتند سراغ بازیگران وکاندیدها.خدابه عوامل این فیلم صبری جزیل وبه مخالفانش ذره ای انصاف دهد.لعنه الله علی قوم الظالمین
به نظرم ردخون قربانی فیلمنامه اش شد.وترکشهایش به بازیگرانش سرایت کرد وهردو بازیگر نامزد سیمرغ به خاطران نقره داغ شدند.از نظرمن ردخون شایسته این همه هجمه نبود.حضرات جوری از فیلمنامه این فیلم چماق برسراین فیلم ساختند انگار تاقبل ازاوهمه فیلمنامه ها باقلوا بود.بحث,بحث شعور نداشته بعضی ازادمها است که این همه زحمت ودردسر رانمی بینند ودلشان برای فیلمهای فروشنده تنگ شده است با الفاظ سفارشی وحکومتی رد خون را می کوبند.
کاش حالا که توی این دو فیلم ماجرای نیمروز تمرکز کردن روی مجاهدین ، به جای معرفی شخصیت های جنگ و سپاه و بسیج که حداقل سی سال اونا رو به تصویر کشیدن، به صورت جامع به معرفی مجاهدین می پرداختن، تا بالاخره ما جونا بفهمیم که چرا و چطوری این جماعت ، جونای ایرانی که عمدتا تحصیل کرده هم بودن رو به خودشون جذب کردن، چرا که اینطوری حداقل میشه جاذبه های کاذب این گروهک رو هم شناخت و از مقابله با جذب جونا به گروهک های مشابه جلوگیری کرد.
بنظرم تو این گونه فیلم ها باید بیشتر روی شخصیت منافقین کار بشه و اونا رو قابل قبول تر نشون بدن تا برای مخاطب قابل پذیرش تر باشه که چرا اینهمه جوان از این مملکت گیر اینا افتادن.
فیلم هیچ چیز جدیدی برای گفتن نداره و حیف از وقتی که براش میزاری.متاسفانه مهدویان چندسال پشت سر هم داره میسازه و هرسال بدتر از سال قبل .فکر میکنم چند سالی باید به خودش استراحت بده تا بتونه یه فیلم خوب در حد ایستاده درغبار بسازه .مثل سعید روستایی که بعد از چهار سال غیبت امسال همه رو سورپرایز کرد و خودش رو به عنوان یه کارگردان طراز اول حتی جهانی مطرح کرد
سری دوم «ماجرای نیمروز» نسبت به سری یکش، ضعیفتر بود. تا وسط فیلم، انگار یک فیلم تاریخی-سیاسی هست و از وسطش به بعد، یک فیلم عاشقانه-درام میشه و اینجوری هر دو بخش نصفه هستند و کامل نیستند.
راضیم از مهدویان امسالم بنظرم فیلمش نمره قبولی رو گرفت اگرچه این فیلم به خوبی ماجرای نیمروز 1 نبود ولی بازی ها و کارگردانی و ریتم فیلم مثل همون ورژن اول خوب بود. داستان فیلمو زیاد دوست نداشتم چون از شکل مستند فاصله گرفته بود و بعضی از کاراکترهای جدید فیلم بخوبی شخصیت پردازی نشده بودن مخصوصا نقش بهنوش طباطباعی که هیچ سنخیتی با شخصیت کمال که داداشش بود نداشت حداقل میتونستن یه لهجه ترکی بهش بدن! این قصه جدید حتی به شخصیت دوست داشتنی کمال توی ماجرای نیمروز1 هم آسیب زده بود و ایراد دیگه ای که به نویسنده این داستان دارم اینه که اینقدر فک و فامیل بازی توی ربط دادن شخصیت ها بهم دیگه خیلی تو ذوق میزنه...تایم فیلم هم 140 دقیقه بود که یکمی آدمو خسته میکرد
اگر آدمی نیستی که هنر رو با سیاست قاطی کنید ومثلا فیلم زیبایی مثل بادیگارد رو به خاطر سیاسی بودن بکوبید رد خون رو می پسندید بسیار خوش ساخت و سطح اون بالاتر از قسمت یک اون هست نمیفهمم چرا منتقد این صفحه آنقدر بد نوشته فیلم خیلی خوبی و کارگردانی جواد عزتی خانم طباطبایی و... حتی شانس سیمرغ هم دارن گرچه رقبای سرسخت و قدری مثل سرخپوست و وقتی ماه کامل شد ومتری شیش ونیم دارند اما نسبتو به قصر شیرین واقعا خوش ساخت تر هست نمیفهمم چرا امتیازش از اون پایین تره تقلب واقعا آشکاره
کاش وقتی می خوایم نظر بدیم یا یادداشت بنویسیم حداقل امیال و شهوات سیاسی و جهت گیری های چپ و راستمون رو وارد نکنیم و سعی کنیم از خود فیلم برای خود هنر لذت ببریم .
جزو فیلم های خوش ساخت این دوره از جشنواره که حتی سری دومش از اولش بهتر بود. جدا از تحریف یا واقعیت کامل فیلمنامه خیلی داستان ببیننده رو دنبال خودش میکشونه. ژانری که انگاری کت اون رو فقط واسه اقای مهدویان دوختن. امیدوارم بتونه اقای مهدویان تو ژانرهای دیگه مثل این فیلم دوگانه و ایستاده در غبار فیلم بسازن