این فیلم داستان زندگی حضرت نوح را روایت میکند که از طرف خداوند مامور میشود تا پیش از آنکه سراسر جهان را آب فراگیرد، از هر نوع موجود زنده یک جفت را برای بقای جهان، نجات دهد.
مسلما به سبب تمرکززدایی از نقد متن و دامن زدن به مباحث و تحلیلهای فرامتنی، بحث بر سر اینکه جناب دارن آرنوفسکی به عنوان فیلمنامهنویس و فیلمساز «نوح»، نمیخواهد بداند یا شاید هم خدایی نکرده نمیداند که خداوند با وجود عالم بودن به وقوع انحراف و فساد در بشریت، عقل (همان عقلی که روز به روز تکامل یافته و به جناب آرنوفسکی نیز امکان خلق کارت پستال دروغین «نوح» را داده است) و اختیار و قدرت انتخاب انسانها را بزرگترین حجت برای محق دانستن آنان جهت زیستن در کره زمین قرار داده و در نتیجه این جهالت تعمدی یا سهوی فیلمساز، چالش خودساخته و پیشاپیش استیضاح شده و در عین حال، گره خورده با تمامیت درام اثر را در قالب کوشش مصرانه نوح جهت انقراض نسل انسان پدید آورده، مجالی مفصلتر میطلبد. اینکه نگاه معصومیتزدایانه و شبهرئالیستی فیلمسازانی همچون آرنوفسکی به پیامبرانی همچون نوح، حصول تصویری خام و سطحی و سادهانگارانه از پیامبران خدا در سینمای هالیوود را موجب شده نیز شایسته بحث و بررسی در مجالی مفصلتر است. لهذا آنچه در این نوشته مورد بررسی قرار میگیرد، تماما متوجه متن ظاهرا فربه اما عملا نحیفی است که در ایجاد ایهام، متظاهرانه و متقلبانه و در خلق ابهام، مکارانه و فریبنده عمل میکند.
«نوح» روایتگر همان داستان مشهور ساخت کشتی نوح و نازل شدن عذاب خداوند بر بندگان گناهکارش است که البته به سبب ترکیبی تفصیلی اما نامانوس و ناهمگون و نامتوازن با مرسومات مخرب و نخنمای هالیوودی و تراوشات ذهنی ظاهرا فلسفی اما عملا متوهمانه و مالیخولیایی فیلمساز و همچنین خدایی زئوسوار، تفاوتهایی بس آشکار ...
مسلما به سبب تمرکززدایی از نقد متن و دامن زدن به مباحث و تحلیلهای فرامتنی، بحث بر سر اینکه جناب دارن آرنوفسکی به عنوان فیلمنامهنویس و فیلمساز «نوح»، نمیخواهد بداند یا شاید هم خدایی نکرده نمیداند که خداوند با وجود عالم بودن به وقوع انحراف و فساد در بشریت، عقل (همان عقلی که روز به روز تکامل یافته و به جناب آرنوفسکی نیز امکان خلق کارت پستال دروغین «نوح» ...