در سلامسینما جستجو کنید
فیلم سینمایی
از ۶۰ رای
-
منوچهر، شاهکار و امیرحسین برای رسیدن به آرزوهایشان تصمیم می گیرند برای کار به یکی از کشورهای حوزه خلیج فارس بروند. شاهکار که برای تبدیل کردن پول شان به دلار، به خیابان استانبول رفته، پول هایش توسط یک موتورسوار دزدیده می شود. عموی شاهکار به آن ها پیشنهاد می کند که در کارگاه او که در اجاره خانم مهندس عربشاهی است کار کنند، اما شرط خانم مهندس ـ که کالاهای خانگی فلزی تولید می کند ـ گرفتن امتحان از آن سه نفر است. شاهکار و امیرحسین در امتحان قبول می شوند، اما منوچهر که امتحان دادن به یک زن را دور از شأن خود می داند، از این کار سر باز می زند و نهایتاً تبدیل به راننده و مسئول خرید همان کارگاه می شود. از همان ابتدا میان منوچهر و خانم مهندس رابطه لج و لجبازی شکل می گیرد و مهندس مدام سخت گیری می کند. منوچهر یک روز به هوای شناسایی دزد پول ها دیر سر کار می رود وبین او و مهندس کشمکش ایجاد می شود و او را از آمدن به کار منع می کند. اما همان شب بر اثر یک اتفاق منوچهر به مهندس کمک می کند تا از شر چند مزاحم نجات پیدا کند. منوچهر این بار تصمیم قطعی می گیرد تا به دبی برود. از طرفی قرارداد شاهکار و امیرحسین نیز با مهندس تمام می شود و منتظر گرفتن دستمزدشان هستند. سفارش دهنده کالاها که طرف قرارداد مهندس بوده می گوید فعلاً پولی برای تسویه حساب ندارد و مهندس هم موفق به پرداخت دستمزد کارگرانش نمی شود، اما روزی که نهایتاً پول امیرحسین و شاهکار را تهیه می کند و آن ها به کارگاه می آیند، متوجه می شوند که پدرش دچار حمله قلبی شده و منوچهر به او کمک می کند تا پدرش را به بیمارستان برساند. در این میان ارتباطی عاطفی که در همان کشمکش ها بین مهندس و منوچهر به وجود آمده بود، بیشتر می شود. شاهکار هم که به پشتکار ـ دستیار مهندس ژاله ـ علاقه مند شده، تصمیم به ازدواج می گیرد و آن دو سعی می کنند منوچهر را هم از سفر به دبی منصرف کنند. نهایتاً با ترفندی باعث می شوند تا منوچهر عشقش را به مهندس اعتراف کند. در پایان شاهکار و ژاله همراه با منوچهر و مهندس برای ماه عسل به دبی می روند.
کارگردان: اصغر هاشمی
نویسنده: فرهاد توحیدی