ظهری می اید
تا بسازد!
اگر نبازد...
رضا (امین حیایی) پس از هشت سال کار کردن در ژاپن، به محلهشان به نام «درخونگاه» برمیگردد که ...
**تماشای این فیلم به افراد زیر 12 سال توصیه نمیشود**
به لحاظ هنری...
در این فیلم بیننده از ابتدا تا آخر فیلم منتظر اتفاقی است که نمی افتد و با نزدیک شدن به انتهای فیلم تنها درکی که از فیلم پیدا میکند این است که فیلم در حال تمام شدن است.
در داستان این فیلم فراز و نشیب خاصی وجود ندارد و داستانی نه چندان جذاب و سرگرم کننده از ویژگی های این فیلم میباشد که این موارد فقط دیدگاه های اینجانب نیست و از گپ و گفت های قریب به دویست نفر در سینما قابل شنود بود و در کل در پایان این فیلم برداشت و نتیجه گیری ارزشمندی نمیتوان ازین فیلم داشت.
به لحاظ انقلابی....
قطعا در سینما یکی از اهداف هر فیلم و یا سکانس های موجود در آن انتقال و رساندن پیامی به شخص بیننده میباشد ،در سکانسی از فیلم که شخصیت اصلی داستان یعنی رضا(امین حیایی) در حال تحویل وسایل خود از مسئول زندان است و مسئول زندان تمام وسایل او بجز شئ ای قیمتی که همراه رضا بوده را تحویل میدهد که رضا این موضوع را میفهمد و به مسئول زندان گوشزد میکند که آن را هم تحویل دهد،با توجه به اینکه اتفاقات فیلم در دهه شصت ،دهه اول انقلاب اسلامی و این نظام مقدس رخ میدهد به نظر بنده چیزی جز اتهام به این نظام مقدس ازین سکانس برداشت نمیشود .
به لحاظ هنری...
در این فیلم بیننده از ابتدا تا آخر فیلم منتظر اتفاقی است که نمی افتد و با نزدیک شدن به انتهای فیلم تنها درکی که از فیلم پیدا میکند این است که فیلم در حال تمام شدن است.
در داستان این فیلم فراز و نشیب خاصی وجود ندارد و داستانی نه چندان جذاب و سرگرم کننده از ویژگی های این فیلم میباشد که این موارد فقط دیدگاه های اینجانب نیست و از گپ و گفت های قریب به دویست نفر در سینما قابل شنود بود ...
حرکت رو به افول
جشنواره سی و هفتم شروع شد.پس از جشنواره نسبتا ضعیف سال قبل، با امید به اینکه امسال جشنواره ای خوش آب و رنگ تر و بهتر از جشنواره قبل تجربه کنم وارد سالن سینما شدم.امروز در خونگاه آخرین و سومین تجربه سیاوش اسعدی را دیدم.آنچه که اول نظر من را جلب کرد ،تیتراژ ابتدایی فیلم بود؛اول اینکه تقدیم شدن فیلم به مسعود کیمیایی که مثل فیلم قبلی کارگردان خبر از فیلمی می دهد که رنگ و بوی سینمای کیمیایی دارد و دوم موسیقی فیلم ،که موسیقی هم حال و هوای فیلم های دهه شصت و هفتاد سینمای ایران و ویژه تر سینمای کیمیایی دارد؛موسیقی که در طول فیلم هم زیاد می شنویم و حجم موسیقی در فیلم به عقیده من زیاد بود.فیلم روایتگر شخصیت به نام رضا است که بعد از هشت سال زندگی در ژاپن و کار در آنجا ،به ایران برمی گردد وفیلم ...
جشنواره سی و هفتم شروع شد.پس از جشنواره نسبتا ضعیف سال قبل، با امید به اینکه امسال جشنواره ای خوش آب و رنگ تر و بهتر از جشنواره قبل تجربه کنم وارد سالن سینما شدم.امروز در خونگاه آخرین و سومین تجربه سیاوش اسعدی را دیدم.آنچه که اول نظر من را جلب کرد ،تیتراژ ابتدایی فیلم بود؛اول اینکه تقدیم شدن فیلم به مسعود کیمیایی که مثل فیلم قبلی کارگردان خبر از فیلمی می دهد که رنگ و بوی سینمای کیمیایی دارد و ...
خانه ای در تاریکی
جدیدترین ساخته ی سیاوش اسعدی در روز دوم جشنواره فیلم فجر به اکران درآمد. اسعدی، فیلم خود را به مسعود کیمیایی تقدیم کرده است و احتمالاً با این کار قصد ادای دین به سینمای این فیلمساز برجسته را داشته است. اسعدی در سبک دیالوگ نویسی ها و شخصیت پردازیهای خود به وضوح قصد دارد خود را به کیمیایی نزدیک کند اما نتیجه، تقلیدی نه چندان هوشمندانه است که نه تنها به ثمر نمی نشیند بلکه فیلم را به ملغمه ای مغشوش و آشفته تبدیل می کند که دیگر نه فیلمِ اسعدی ست و نه فیلم کیمیایی.
اسعدی در طرح شخصیت ها و پردازش آنها عملکرد متوسطی داشته است و به طور کلی می توان اذعان داشت در ترسیم یک خانواده ی جنوب شهری نسبتاً درست عمل می کند.
«درخونگاه» طرح و ایده ی اولیه ی جالبی دارد. موضوع فیلم خوب است و پرداختن ...
جدیدترین ساخته ی سیاوش اسعدی در روز دوم جشنواره فیلم فجر به اکران درآمد. اسعدی، فیلم خود را به مسعود کیمیایی تقدیم کرده است و احتمالاً با این کار قصد ادای دین به سینمای این فیلمساز برجسته را داشته است. اسعدی در سبک دیالوگ نویسی ها و شخصیت پردازیهای خود به وضوح قصد دارد خود را به کیمیایی نزدیک کند اما نتیجه، تقلیدی نه چندان هوشمندانه است که نه تنها به ثمر نمی نشیند بلکه فیلم را به ملغمه ای مغشوش و آشفته ...
بعد از دیدن تصادفی فیلم دنبال اسم کارگردان و نویسنده اش گشتم متاسفانه نمیشناختم ولی بشدت بهشون تبریک میگم واقعا متفاوت ، واقعی ، محسوس ، خوش ساخت و با بازیهای عالی بود خلاصه که بعد از مدتها بالاخره یک فیلم ایرانی خوب دیدم دست مریضاد، لطفا ادامه بدید
فیلم قشنگی بود
دیالوگ های خوبی داشت
عامه پسند بود فیلم
داستان کشش لازم رو داشت و جاهایی که موضوع های جدید بوجود می آمد قشنگ بود
کمی نورپردازی فیلم ضعیف بود منظور اینکه زیادی خفه بود صحنه ها و زمان های بارش کمی مصنوعی بود
ولی در کل فیلم قشنگی بود و بازی بازیگران هم ملموس و قابل پذیرش بود
فیلمی ملهم از سینمای کیمیایی اما به مراتب هنرمندانه تر از آن با یک ژاله صامتی شاهکار که شانس اصلی سیمرغ نقش اصلی زن میباشد.
پانته آپناهی ها و محمود جعفری هم شایسته نامزدی جایزه هستند هر چند که بعید است پناهی ها در حضور فرشته ی صدر عرفایی شانسی برای دریافت جایزه داشته باشد.
فیلمی نسبتا خوب که خیلی بهتر میشد فیلمنامه رو سامون داد. بازی اکثر بازیگران خوب و قابل قبول دراومده که میشه به بازی گرفتن کارگردان ربطش داد. دیالوگهایی نسبتا شبیه به فیلمهای جناب کیمیایی که زیاد نتونسته حال و هوای اون فیلم ها تداعی کنه