در سلامسینما جستجو کنید
فیلم سینمایی
از ۱ رای
-
داستان از این قرار است که کارمندی ترفیع رتبه گرفت و قرار شد از این بابت به همکاران کباب غاز دهد ولی می خواستند کباب را سر سفره بیاورند و کسی آن را دست نزند. پسر عمویش مصطفی در منزل آنها بود و از قبل به او گفتند که سر سفر بگو ما کباب نمی خوریم تا مهمانها کباب غاز را دست نزنند. او همین کار را میکند ولی صاحب خانه در ظاهر اصرار به خوردن می کند و از کباب تعریف می کند. این تعریف باعث شد که دل مصطفی آب شده و قسمتی از گوشت غاز را بگیرد و …