پروفسور سلیم، که از بدخلقی های همسرش دلگیر است، اعلام می کند که یک زن مصنوعی ساخته است. او با اعلانی در روزنامه دو مرد را برای محافظت از همسرش استخدام می کند. حمید و زکی به استخدام پرفسور سلیم در می آیند، و با کمک مراد، مباشر سلیم، از آدم مصنوعی مراقبت می کنند و با او به گردش و تفریح می روند. همسر سلیم با استخدام مختار و اکبری سعی در نابودی آدم مصنوعی دارد، و عمه ی حمید با استخدام سهراب از او می خواهد که آسیبی به پسرش و دوست او نرسد. حمید و زکی و مراد و آدم مصنوعی می کوشند سلیم و همسرش را آشتی دهند. سه گروه با هم درگیر می شوند و آزمایشگاه سلیم را به هم می ریزند. آزمایشگاه طعمه ی حریق می شود و پس از آن همگی درمی یابند که آدم مصنوعی کسی غیر از فرشته، دختر سلیم، نیست. زن و شوهر آشتی می کنند و فرشته و حمید و عمه ی حمید و مراد پای سفره ی عقد می نشینند.