آفرین کاپیتان پل گرینگراس
نظیر "کاپیتان فیلیپس"، آن هم در سینمای آمریکا، کم تولید نشده است. حکایت گروگان گیری (و انگشتی روی ماشه و تعلیق پشت تعلیق) مضمونی نیست که برای سینما ناآشنا باشد، اما بسیاری از فیلمهای اینچنینی، درست به همان میزان که به جنبه ی اکشنی آثارشان (بخش نمایشی) اهمیت می دهند، از پرداخت (بخش درام) غافلند. دیو و فرشته می سازند، آن هم به شدت کنش و واکنشی و تهی از منش و من مخاطب نیز چشم و گوش بسته باید بپذیرم که فرشته خوب است و دیو بد. اینگونه فیلمسازان حتی به تفاوت ژانر نیز چندان وقعی نمی نهند و شیوه ی فیلمسازیشان چه فیلمی جنگی بسازند و چه اکشن، فقط و فقط در برجسته کردن جنبه های اکشنی و پرداخت بی پرداختی و آفرینش دیوی تیپیکال و فرشته ای خودخوانده نهفته است. اما "کاپیتان فیلیپس" از این منظر به هیچ عنوان مشابه نظایرش نبوده و نیست.
"کاپیتان فیلیپس" از کتاب ریچارد فیلیپس (کاپیتان فیلیپس) اقتباس و براساس واقعیتی تاریخی ساخته شده است. فیلمساز ما، آنقدر فهم و شعور دارد که واقعیت تاریخی را در درون فیلم بازسازی کرده و آن را به فیلم الصاق نکند و در این میان، نه زیاد و نه کم بلکه به اندازه ی اقتضای درام می گوید و نه با بیان خبرگونه و کپسولی، روزنامه دیواری می آفریند و نه با روایت نعل به نعل تاریخ، فیلمی مستند می سازد. "کاپیتان فیلیپس"، در عین اینکه دارای تم های پس زمینه ای همچون فقر-بی عدالتی-سلب هویت و مقام تعلق از انسان-تبعیض نژادی و... می باشد، اما هرگز تمرکزش را در روایت قصه ی اصلی اش از دست نداده و انسجام مطلبی خود را حفظ می کند و از قضا (بخوانید هوشمندی) تمام تم های پس زمینه ای خود را در جهت ساخت و پرداخت تم اصلی درام خود بکار می گیرد.
از سویی، فقری که از دل بی عدالتی و تبعیض نژادی برمی آید، ...
نظیر "کاپیتان فیلیپس"، آن هم در سینمای آمریکا، کم تولید نشده است. حکایت گروگان گیری (و انگشتی روی ماشه و تعلیق پشت تعلیق) مضمونی نیست که برای سینما ناآشنا باشد، اما بسیاری از فیلمهای اینچنینی، درست به همان میزان که به جنبه ی اکشنی آثارشان (بخش نمایشی) اهمیت می دهند، از پرداخت (بخش درام) غافلند. دیو و فرشته می سازند، آن هم به شدت کنش و واکنشی و تهی از منش و من مخاطب نیز چشم و گوش بسته باید بپذیرم که ...