در سلامسینما جستجو کنید
فیلم سینمایی
از ۳ رای
-
اکبر طوفان، که در مسابقات اتومبیل رانی رالی برنده شده، به روال همیشه به پرورشگاه می رود تا پسر بچه ای به نام حامد را ببیند. او که همسر و فرزندش را در جنگ از دست داده، دایم برای بچه های پرروشگاهی هدیه می برد. حامد، بدون اطلاع طوفان، سوار تریلی او می شود. در این اثنا پرویز، که به دلیل خبرچینی برای دشمن با شهادت طوفان به هشت سال زندان محکوم شده، آزاد می شود و سراغ جهان، رقیب طوفان، و دستیارش حمید می رود. در تعمیرگاه حمید قصد دارد تریلی را دستکاری کند که حامد مانع می شود. پرویز به خانه ی تعمیرکار می رود و او و همسر باردارش را، که خواهر طوفان است، مجروح می کند. طوفان از شنیدن خبر سقط جنین خواهرش با تریلی در تعقیب پرویز به اصفهان می رود. حامد به چنگ پرویز می افتد و طوفان با توضیح سابقه ی جاسوسی پرویز، جهان و حمید را از همکاری با او منع می کند. طوفان در تعقیب و گریزهایش حامد را تنها می یابد و تصمیم دارد او را به خواهرش لیلا بسپارد. لیلا به دست پرویز اسیر می شود. طوفان و حامد پرویز را مجروح می کنند و با لیلا از محل حادثه دور می شوند.
کارگردان: علی قوی تن
نویسنده: عبدالله اسفندیاری