یک خبرنگار مشهور مکزیکی بعد از مدتی به خانه بازمیگردد؛ اما این آغاز دردسرهای او است چون باید با مسائلی همچون بحران هویت، روابط خانوادگی و خاطرات گذشتهاش رو به رو شود.
ترجمه اختصاصی سلام سینما
باردو اولین فیلم الخاندرو گونسالس اینیاریتو است که پس از دو دهه – یعنی از زمان فیلم عشق سگی (2000)- بالاخره در مکزیک فیلمبرداری شد. "باردو" گرچه یک کمدی حماسی نامیده میشود، اما به طرز هنرمندانهای با استفاده از جلوههای بصری اغواکنندهای که فیلمبردار صاحبنامش داریوش خنجی آفریده بین واقعیت و رویا غوطهور است.
با مدت زمان 3 ساعت، محصول نتفلیکس چیزی بیشتر از یک فیلم به نظر میآید. گرچه با رها شدن در ریتم دلفریب و خط داستانی گمراهکنندهاش هرگز حوصلهی آدم سر نمیرود، اما در برخی موارد فیلم از اتهام تقلید بیش از حد از اینطور چیزها (1979) و زیبایی بزرگ (2013) تبرئه نمیشود.
ممکن است با خود بگویید کاش اینیاریتو هم مانند دوستش آلفونسو کوارون که تمرکزش را روی رم - زادگاه و محل خاطرات کودکیاش - گذاشت، بیشتر توجهش معطوف زادگاهش میکرد. اما این فقط یک نظر شخصی است. گرچه پرداختن به موضوعات هویتیای مانند فلسفهی مرگ، تبعید، رنج از دست دادن عمر و شکنجههای خاطرات هیجانانگیز به نظر میرسد، اما عامل مهمی مانند خاطرات آزاردهندهای که از ستم استعمارگران به یاد او مانده را هم نباید فراموش کرد.
اینیاریتو نویسندگی این پروژه را به کمک نیکلاس گیاکوبونه که در بردمن و زیبا هم همکارش بود، به سرانجام رسانده. شخصیت اصلی فیلم سیلوریو (دنیل خیمنس کاچو) روزنامهنگار نامدار مکزیکی است که بیست سال اخیر را در لسآنجلس گذرانده و در پی بردن جایزهی بینالمللی معتبری در شهر مکزیکوسیتی است.
فیلم با سایههای مردی که هرگز نمیبینم شروع میشود. مردی که در حال عبور از بیابانی بینامونشان است و همچنین بلند شدن یک هواپیما. این صحنهها در پایان دوباره تکرار میشوند؛ اما این بار برای سیلوریو ...
ترجمه اختصاصی سلام سینما
باردو اولین فیلم الخاندرو گونسالس اینیاریتو است که پس از دو دهه – یعنی از زمان فیلم عشق سگی (2000)- بالاخره در مکزیک فیلمبرداری شد. "باردو" گرچه یک کمدی حماسی نامیده میشود، اما به طرز هنرمندانهای با استفاده از جلوههای بصری اغواکنندهای که فیلمبردار صاحبنامش داریوش خنجی آفریده بین واقعیت و رویا غوطهور است.
با مدت زمان 3 ساعت، محصول نتفلیکس چیزی بیشتر از یک فیلم به نظر ...
زمانِ تنهایی آدم
«باردو» ساخته "آلخاندرو گونزالس ایناریتو" نه برای بازی با خاطراتِ یک شبهِروشنفکر روزنامهنگار بلکه برای حفظ حریم زمان در تعریف سینما از خاطره و رویا؛ باید ستوده شود. فیلمی که به معنای عام کلمه بازی با خاطرات و وقایعپنداریغیرارادی آن را زبردستانه میشناسد و به صورت خاص به اهمیت رویا در زمان حال میپردازد. با اُپِنینگ فیلم متفاوت بودن آن از هرآنچه در سینما دیدهاید مشخص میشود و در ادامه بر این تفاوت صحه میگذارد. سایهای که میدود، سایهای که پرواز میکند و سایهای که صدای نفس نفس زدنش به گوش میرسد، همان سایه خیال است که ایناریتو از تاباندن نور بر ذهن شخصیت با زاویهای پنهان ایجاد کرده. در ادامه کودکی متولد میشود و... . سینما محفلی برای اندیشیدن در قاب آرزوها است، ...
«باردو» ساخته "آلخاندرو گونزالس ایناریتو" نه برای بازی با خاطراتِ یک شبهِروشنفکر روزنامهنگار بلکه برای حفظ حریم زمان در تعریف سینما از خاطره و رویا؛ باید ستوده شود. فیلمی که به معنای عام کلمه بازی با خاطرات و وقایعپنداریغیرارادی آن را زبردستانه میشناسد و به صورت خاص به اهمیت رویا در زمان حال میپردازد. با اُپِنینگ فیلم متفاوت بودن آن از هرآنچه در سینما دیدهاید مشخص میشود و در ...