زندانی قدیمی در جنوب ایران به دلیل مجاورت با فرودگاه تازه تاسیس شهر در حال تخلیه است. رئیس زندان سرگرد نعمت جاهد به همراه مامورانش مشغول انتقال زندانیان به زندان جدید هستند تا اینکه...
بسم الله الرحمن الرحیم
سرخپوست دومین اثر نیما جاویدی و به تهیه کنندگی مجید مطلبی درامی اجتماعی است با داستانی بسیار عالی که از هر نظر قابل تحسین است.
آن گونه که به نظر میرسد کارگردان برای ساخت فیلمی تمام عیار، تمام تلاشش را به کار گرفته تا چیزی از قلم نیافتد. نورپردازی مناسب با فضای زندان، میزانسن خوب و متناسب با سیر داستان که هرچه به انتهای فیلم نزدیک می شویم همانند جاهد که دارد دارایی خود را از دست میدهد، زندان نیز خالی و خالی تر می شود. چینش مناسب همه این عناصر در کنار هم، مخاطب را به همان سالها میبرد.
از دیگر نقاط قوت فیلم بازی متفاوت و زیبای نوید محمدزاده در نقش نعمت جاهد میباشد. ستاره پسیانی نیز با اینکه حضورش در فیلم کوتاه بود اما خوش درخشید.
علاوه بر فرم خوب، سرخپوست با موضوع مروت و مردانگی، دارای داستانی معمایی، زیبا و خوب میباشد که به همه ابعاد آن دقت شده است.
فیلمنامه از یک داستان خطی و مستقیم برای روایت فیلم بهره برده اما در این بین گره هایی در داستان ایجاد میشود که گمان میشود این داستان به زودی تمام و ماجرایی تازه آغاز میشود؛ اما حل نهایی ماجرا در سکانس پایانی، داستان را زیبا میکند.
نام سرخپوست تداعی گر ظلم اربابان قدرت بر سر رعایا میباشد که در این جا نیز با توجه به ظلمی که در حق احمد سیف(سرخپوست) شده، بسیار مناسب است.
داستانی مربوط به سال 1346 که قرار است در آن، زندانی به خاطر برنامه توسعه فرودگاه تخریب شود و زندانیان به مکان جدید منتقل شوند که در این حین متوجه میشوند یکی از زندانیان از قلم افتاده است. نعمت جاهد، رئیس زندان به خاطر عملکرد خوبش ترفیع گرفته و قرار است، رئیس شهربانی بشود اما ماجرای فرار این زندانی حلاوت این ترفیع را ...
بسم الله الرحمن الرحیم
سرخپوست دومین اثر نیما جاویدی و به تهیه کنندگی مجید مطلبی درامی اجتماعی است با داستانی بسیار عالی که از هر نظر قابل تحسین است.
آن گونه که به نظر میرسد کارگردان برای ساخت فیلمی تمام عیار، تمام تلاشش را به کار گرفته تا چیزی از قلم نیافتد. نورپردازی مناسب با فضای زندان، میزانسن خوب و متناسب با سیر داستان که هرچه به انتهای فیلم نزدیک می شویم همانند جاهد که دارد ...
(تولد دوباره نوید محمدزاده)
مهمترین ویژگی سرخ پوست بازی متفاوت نوید محمدزاده است. در سرخ پوست خبری از آن جوانک یاغی نیست و نوید محمدزاده با گریمی متفاوت، کاراکتری ۱۰ سال پیرتر از سن واقعی خود را بازی می کند. او در این فیلم از پس ایفای نقش پیچیده ای برآمده است.
البته تنها دستاورد فیلم، بازی متفاوت نوید محمدزاده نیست. فیلم ایده جذاب و داستان قابل قبولی هم دارد و مخاطب را به شدت درگیر می کند. قصه فیلم تماما در فضای یک زندان متروک میگذرد، یا این حال فیلم ریتم خوبی دارد و تماشاگر تا آخرین لحظه با قصه همراه است.
لوکیشن زندان متروک به خودی خود جذابیت های بصری فراوانی دارد اما طراحی صحنه و دکور خوب و قاب های مناسب دوربین، همراه با کارگردانی نیما جاویدی که همگی در بستر یک قصه خوب سوار هستند، در مجموع اثری ...
مهمترین ویژگی سرخ پوست بازی متفاوت نوید محمدزاده است. در سرخ پوست خبری از آن جوانک یاغی نیست و نوید محمدزاده با گریمی متفاوت، کاراکتری ۱۰ سال پیرتر از سن واقعی خود را بازی می کند. او در این فیلم از پس ایفای نقش پیچیده ای برآمده است.
البته تنها دستاورد فیلم، بازی متفاوت نوید محمدزاده نیست. فیلم ایده جذاب و داستان قابل قبولی هم دارد و مخاطب را به شدت درگیر می کند. قصه فیلم تماما در فضای یک زندان متروک ...
سینما در تمام ابعاد
سرخ پوست در واقع بهانه ی خوبی برای روایت عاشقانه ای در بستر خاصی است که تاکنون در سینمای ایران کم دیده شده است در واقع محوریت داستان معرفی فردی کاملا معمولی و در عین حال خاص است که نوید محمد زاده مثل همیشه از پسش به خوبی برآمده ولی اندکی عقب نشینی در بازی اکتیو همیشگی را میتوان متاثر از گریم و شخصیت پردازی کارگردان دانست.
مهمترین نکته مثبت فیلم جایگیری درست تمام اجزا به خصوص طراحی صحنه ،تولیدوفیلمبرداری خیره کننده هومن بهمنش دانست.
اما اگر از کاستی های فیلم حرف بزنیم بی هدفی فیلم نامه و قربانی شدن ایده جذاب در مسیر فیلم نامه شدن را مشاهده می کنیم به گونه ای که فیلم از انتزاع به داستان نمیرسد و صرف دیالوگ نویسی در بخش فیلم نامه مشهود است و انتخاب ایزدیار در نقش پارتنر ،نوید محمد ...
سرخ پوست در واقع بهانه ی خوبی برای روایت عاشقانه ای در بستر خاصی است که تاکنون در سینمای ایران کم دیده شده است در واقع محوریت داستان معرفی فردی کاملا معمولی و در عین حال خاص است که نوید محمد زاده مثل همیشه از پسش به خوبی برآمده ولی اندکی عقب نشینی در بازی اکتیو همیشگی را میتوان متاثر از گریم و شخصیت پردازی کارگردان دانست.
مهمترین نکته مثبت فیلم جایگیری درست تمام اجزا به خصوص طراحی صحنه ،تولیدوفیلمبرداری ...
دیشب این فیلم رو دیدم
فیلم بدی نیست ولی با توجه به تعریف هایی که از این فیلم شنیده بودم آنچنان فوق العاده هم نبود
البته من توقع فیلمی در سطح متری 6.5 رو داشتم ولی این فیلم زیاد چنگی بدل نمیزد هرچند که با وجود فیلم های دیگری که میبینیم و مرخص هستند این فیلم باز بهتر از آنها بود
نکته دیگر اینکه با احترام خاصی که به آقای محمدزاده قائلم و از علاقه مندان ایشان هستم ولی نوع بازی ایشون مشکل نگران کننده تیپ شدن را دارد طی میکند
موضوع فیلم قشنگ بود ولی بنظر من قانون چیزی نیست که بخاطر عشق روی آن پا بگذاریم
کلا خیلیا میخوان بگن از بقیه بیشتر میفهمن نقدای الکی میکنن ، با توجه به اینهمه فیلم تکراری با موضوعات بدرد نخور یه فیلم خیلی خوب و هیجانی بود ، درسته فیلم دیدن سلیقه ایه ولی انتقاد بیجا و تو خالی واقعا زشته ، لااقل نظر ندین
مخصوصا کسی که نوشته توصیه نمیکنه و میگه واسه وقتتون ارزش قائل باشید ، متاسفم واقعا واسه این همه کج نظری
عااالی بود ارزش دیدن داشت،مخصوصا کسایی که تمشون به این جور فیلما میخوره صد در صد میپسندن،تنها ایرادش از نظر من یکی جایی که سرگرد میفهمه مددکار بهش داره خیانت میکنه فریبش میده میگه برو باید نقشش همونجا تمام میشد لزومی نداشت دوباره دورورش باشه،دوم اینکه در طول فیلم چند بار اون محل ادامو نشون میدن ،،،،زندانی چطور اونجا جاساز شده بود،در اخر اگه زندانیرو نشون میدادن بنظرم بهتر بود،،،،،البته صلیقه منه،ولی درکل بیست صحنه های قشنگی داشت،کارگردانش باهوش بود،
واقعا توصیه نمیکنم ببینیدش داستانش پایه و اساس نداره و اگر برای زمانتون ارزش فائل هستید نباید این فیلم رو ببینید اخرش واقعا طوری تموم میشه که واقعا خندتون بگیره.
سرخپوست یکی از بهترین فیلمهای سینمای ایران در نمایش منسجم متن، ریتم، فضاسازی، نمادپردازی و تصویربرداری است.
نمای ابتدایی از محیطی که تقریباً در تمام فیلم، مخاطب را در آن زندانی میسازد آغاز میشود و با نمایش محوطه یک زندان در بین دوگانههای آب(باران) و آتش که یک چوبه دار در آن بیشترین خودنمایی را دارد، ادامه می یابد.
فیلم سرخپوست با ریتمی سریع و ماهرانه مخاطب را با فضای راهروها و سلولهای زندان که ساکنانش در حال نقل مکان هستند و تمام امور، تحت کنترل کامل یک سیستم نظامی به رهبری فرماندهی زندان است، آشنا میکند. رئیسی که تنها از فرامین رسیده از بیرون زندان پیروی و آنها را مو به مو تحلیل و اجرا میکند. هر پدیده ای برایش یا سیاه است یا سفید. حتی موها و احکامش (دکمههای میکروفناش)، سیاه و سفید هستند! -نمادها و استعاراتی که در نظر نگارنده یادآور زندان تن است و فرمانده بلامنازعش، عقل محاسب، که درجه و نشانش از سوی وارثان جوامع عصر روشنگری اعطا شده است!-
فیلم در سکانسهای اولیه خود همچنین به قول و پاداش و ترفیعهای فرماندهان سیستم حاکم اشاره میکند که همواره به تعویق میافتند! در سرخپوست فرمانده لختی پس از وعده ترفیعش با مشکلی روبرو میشود که هرچه جلوتر میرویم به طور فزاینده و فراگیر، بنبست عقل را بیش از پیش به رخ میکشد!
مسئله پیش آمده، ابتدا یک اشتباه سرشماری به نظر میرسد، اما با رسیدگیهای اولیه، فرمانده(عقل) متوجه این موضوع میشود که با مجهولی مواجه است که در محاسبات معمول نمیگنجد، در تصرف نمیآید(در سلول شدن نمادی از به فهم و کنترل درآمدن عقلانی است) ولی درمییابد که وجود این حضور مجهول داخل زندان حتمیست! نزول عشق تحت عنوان کاراکتر مددکار به محیط زندان برای شناسایی فراری لازم به نظر میرسد و مواجهه عقل و عشق هم بسیار دیدنی از آب درآمده است. مددکار، فراری را احمد ملقب به سرخپوست معرفی میکند و فیلم، هوشمندانه با مفقود نشان دادن عکس پرونده احمد و بدون اینکه به مخاطب اجازه تصویرسازی کاملاً مادی از احمد بدهد، معرفی احمد را با معانی و فضایلی چون حق، عدالت، ظلم و دیگرخواهی گره میزند! معانی که در تقابل با مفاهیم غیر خاکی و مصادیق این دنیایی، مثل یک قورباغه دوزیست جلوه میکنند. واژه سرخپوست هم به نمادی از ستمکشی و ظلم منفعت طلبان تبدیل شده است. البته از دید فرمانده فایدهگرا، عدالت یعنی اجرای همان حکم ظالمانه و دریافت ترفیع! و مددکار(عشق) را با چنین تقلیلی از معنا نا امید میسازد.
همچنین در سکانسهای متعددی از فیلم شاهد مواجهه زیبا و غافلگیرکننده عقل با عشق هستیم. پیچیدن نوای موسیقی در دالانهای بیروح زندان، بوئیدن عاشقانه مداد مددکار توسط فرمانده در حال طراحی نقشهها و محاسبات عقلی، زمزمههای میل به ملاقات بیدلیل بعدی و آراستن سر و ابروی فرمانده... همگی حاکی از وجود جاذبههای ناملموس عشق برای عقل است. اما در جریان فیلم همواره تلقی و احکام متفاوت فرمانده(عقل) و مددکار(عشق) در موضوع احمد سرخپوست(معنا)، این دو را از هم دور و دورتر میسازد.
نکته جالب دیگری که در فیلم به آن پرداخته شده، شعور مرموزی است که بر کل جریانها و ورای اغراض المانهای داستان حاکم است. به طوری که به نظر میآید در موضوع محافظت از احمد، مقاومت هم سلولیها، همکاری نجار چوبه دار، آورنده واکس و حتی راه رفتن گربه در انحراف کشاندن نظر عقل و .... هرکدام، با اغراض متفاوت و گاه متضاد، مثل قطعات پازل، هدفی را به جلو میرانند و بدیهی است که عقل جزء نگر را- که تنها قادر به دنبال کردن نشانههای ملموسی(مثل اثر واکس) است- در اواخر فیلم به زبونی، خشونت و اسارت در سلول خود میکشاند. فرمانده معقول در این حال بر معصومیت ستم میکند و عشق را دربند می کشد!(خشونت با دختر احمد و زندانی کردن مددکار)
اما این اثر یک پایان خوب هم در بنبست انتهای خود دارد. و آنجاست که عقلی که برتری طرفش را دریافته، این بار با انگیزه کشف، از عقلِ کل اجازه شهود مییابد. اینبار نشانههای لازم، خودشان در اتومبیل و در جلوی چشمانش ظاهر میشوند و او را به یافتن احمد نائل میکنند! صحنه شورانگیزی که عقل(فرمانده) با کشف معنا(احمد) در پسِ مرگ(چوبه دار)، به تسلیم کامل میرسد و با لبخند در کنار عشق (مددکار) قرار میگیرد. تعبیه جعبه در چوبه دار نمادی از وجود معنا در مرگ و فرجام شناسی است. تنها از روزنهی مرگ، خورشید حقیقت نمایان خواهد بود.
فیلمی معناگرایانه با جهانبینی الهی
امتیاز من ۸/۱
۲۶ مرداد ۹۸
آیلو
۱
۰
پاسخ
گزارش تخلف
۴ سال پیش
August 14, 2019
فیلم عالی بود دیالوگ های بسیار زیبا با بازی فوقالعاده اقای نوید محمدزاده و مهم تر از همه موضوع فیلم هست واینکه کل فضای فیلم در زندان هست فقط یکم تو ضبط صدا مشکل داشت که اونم مهم نیست۹.۵از۱۰
فیلمی است که کارگردان به شعور بیننده و آن دسته از ادمها که فیلم بین هستند فیلم های مهیج هالیوودی میبینن حال میکنن احترام میزاره
نکات قابل ذکر: خلاقیت در پرورش شخصیت ها، نمایش صحنه های رمانتیک با روش های خلاقانه و دوست داشتنی،
رنگ بندی و قاب بندی های زیبا که در عین حال در خدمت پیشبرد مفهوم و حس فیلم و شخصیت ها قرار داره
حفظ و کشش هیجان فیلم تا لحظات پایانی
قافلگیری در پایان بندی فیلم که فیلم بینا خوششون میاد(فارغ از ادا و اصولهایی مثل پایان باز و ...) و روان بودن خط داستان
سرخ پوست نه تو دسته فیلم های لوده و مسخره این روزها قرار میگیره، نه تو دسته فیلم هایی پر از بدبختی و فلاکت و داد و دعوای شخصیت ها. یکی از نکات مثبتش همینه. شاید بعد از فیلم بدون تاریخ بدون امضا یک فیلم ایرانی با محوریت انسانیت دیدم و واقعا خوشم اومد. فیلمی که جرات و جسارت داشته و عدالت و احکام مجازات ایران و زیرسوال برده.
ما که دوبار (یه بار تو جشنواره و یه بار دسته جمعی) رفتیم فیلمو دیدیم و خیلی لذت بردیم از فیلمِ شیکی که آقای جاویدی ساخته، فقط ای کاش از اول فیلم یه سیگنالایی به بیننده میداد که نعمت جاهد ممکنه تحت تاثیر اعتقاداتی تصمیمش عوض بشه و سرخپوستو ول کنه چون تا 5 دقیقه ی پایانی فیلم آدم احساس میکنه جاهد اگه سرخپوستو بگیره تیکه پاره ش میکنه ولی...
سرخپوست فیلمی است که از لحاظ فرم و اجرا قابل قبول و درست است .
کارگردانی آقای جاویدی حرفه ای و جذاب است .
ولی با این همه سناریوی بسیار تک خطی و ضعیف و لاغر و بی جان فیلم ، فیلم را هدر داده است 😔😔😔
شخصیت پردازی بسیار ضعیف است ......
فیلم در بازکردن گره ها و روشن سازی اتفاقات بسیار عاجز و ناتوان است.😔😔😔..و بیننده به دلیل بستر سنگین فیلم احساس میکند خودش نمیفهمد ولی اشتباه نکنید فیلم لال است.....☹😔😔😔
در رل های بازیگران نوید محمدزاده درخشان و متفاوت است😍😍 ولی ایزدیار کلیشه ای و بد است...
و در پایان فیلم ان میزان سورئالیسم توهین شدید به شعور مخاطب و فوق العاده بدددد و غیرقابل درک و بی منطق است...😡😡😡
و در آخر سرخپوست یک فیلم هدر رفته با کارگردانی قوی و سناریست ناتوان و بسیارررر ناکام است...😔😔😔😔😔 سرخپوست طبل تو خالی ایت لیاقت این همه جنجال را ندارد... کاش سناریست بهتر.....😔😔😔😔😔😔😔☹😔
عادت کردی به فیلم های چند خطی ایرانی. مثلا اگر این فیلم رو می دادن به کاهانی و کیائی و... حتما اشاره ای به معظلاتی از قبیل بیکاری، اعتیاد، بنیان خانواده، فرار مغز ها، تورم و فمنیسم حتما میکرد که فیلماشون پر بار بشه
سرخپوست فضاسازی خوبی داره اما داستان و فیلمنامه خیلی ویژه ای نداره. داستان فیلم خیلی قابلیت ایجاد حس تعلیق و دلهره نداره ولی کارگردان تلاش کرده به کمک موسیقی متن هیجان فیلم رو افزایش بده. ضمن این که از همون اوایل فیلم پایانش تا حد زیادی قابل حدس زدن هست.
فیلمی که فقط یک بار میشه دید و اگر پایانش رو بدونید تقریبا ارزشی نداره. تو حین فیلم باید هر چند دقیقه منتظر بمونی تا یه اتفاقی تو داستان بیفته و جلو بره و به شدت کش اومده و حوصله سر بره. بیشتر فضاش هم تو یه محیط میگذره. اصلا در حدی که تعریف می کنند نیست.
یه فیلم درست حسابی ، دوربین دقیق و کارشده ، میزانسن های خط کشیده شده ، موسیقی فوق العاده تاثیر گذار ، زمان بندی درست فیلم و ضرباهنگ مناسب ، بازی های حساب شده و اندازه ( نه غلو شدگی توشه نه ادا و اطوار و نه شلوغ کاری های بی مورد ) ، فضاسازی مناسب که به مخاطب کمک میکنه تا از سکانس آغازین فیلم ، با فیلم همراه بشه ، طراحی صحنه گرچه محدوده ولی کاملا حساب شده است. البته فیلم چند ایراد هم داره
یکیش ، محدودیت لوکیشن ها و اتاق هاست ( کلا 5 الی 6 اتاق یا محوطه ) داریم که فیلم رو تبدیل به یک تله تئاتر کرده
دومیش ایرادات در اجرا بخصوص در سکانس های پایانی فیلم
سومیش مختصات داخل زندان (وقتی با یک زندان طرف هستیم باید بدونیم کجا به کجا راه داره از کجا وارد رختشور خونه میشیم یا تانکر آب کجای زندان واقع شده)
با این وجود فیلم کشش لازم برای دیدن و نشستن مخاطب تا آخرین لحظه داره و پایان بندی مناسبی داره تا مخاطب با سردرگمی، تردید سینما رو ترک نکنه
یه فیلم چقد میتونه خوب باشه؟؟؟؟؟ حتما برین روی پرده سینما ببینین.نیما جاویدی واقعا پیشرفت عجیبی داشت نسبت به فیلم قبلیش، بیصبرانه منتظر فیلم بعدیش هستم. امیدوارم باز هم با رامین کوشا همکاری کنن ترکیب عالی ای در کنار هم هستن
این فیلم از سینمای فعلی ایران بسیار فراتر بود حداقل به لحاظ فنی ؛ فیلمبرداری و قاب بندی های به شدت حرفه ای و ناب ؛ میزانسن فوق العاده و دو مورد دیگه که کمتر در سینمای ایران با این کیفیت دیده بودیم و اون هم موسیقی متن و دکور فیلم بود که واقعا خیره کننده بود و اما در اخر بازی نوید که بسیار متفاوت و قابل تحسین بود .
وقتي فيلم خوبي طراحي ميشه كه همه چيزش در حد استاندارد و بالاتر از استاندارده، نويد محمدزاده هم بالاخره از قالب هميشگي ش كه معمولي بود بيرون مياد و استعدادش جاي ظهور پيدا مي كنه، نبايد سيمرغ مي گرفت تا الان چون خوب نبود و الان كه واقعا لياقتش رو داره سيمرغ دادن بهش براش جذابيت و فايده اي نداره.
نويسنده و كارگردان نشون داده كه بلده سبك خودش رو بدون نگاه به اينكه سليقه عموم جامعه چيه عرضه كنه و موفق بشه به مخاطبان ياد بده كه غير از سبك "فرهادي نما" يا "حاتمي كيا طور" توي سينما مدل هاي ديگه اي هم هست. كاري كه در ادامه تلاش هاي ماني حقيقي توي فيلم هاي خودشه.