![](/public/img/placeholder.png)
7.7/10امتیاز سلام سینما
1355سال ساخت
cinemaایرانی
باغ سنگی
درویش خان، مردی کر و لال، و خانواده اش از طریق شبانی در صحرا زندکی می کنند. روزی درویش خان در صحرا می آرامد و خواب نما می شود. پس از بیدار شدن تخته سنگ عجیبی را زیر سر خود می بیند و آنرا به خانه می برد و به درختی می آویزد. درویش خان، روزهای بعد، قطعه سنگ های دیگری می یابد. با سیم های تلگراف سنگ ها را به درخت های اطراف چادرش آویزان می کند. به زودی باغی از سنگ در اطراف چادر برپا می شود. مردم از روستاهای دور و نزدیک برای تماشا و تبرک و بستن دخیل به باغ سنگی می آیند. همسر درویش خان از مردم در ازای آمدن به باغ سنگی پول و هدیه مطالبه می کند، و با طمع ورزیهایش زندگی درویش خان را برمی آشوبد.