در سلامسینما جستجو کنید
فیلم سینمایی
از ۵ رای
-
منوچهر و غلام دو پسرعمو و کارگر یک پیتزافروشی بزرگ اند که توسط حاجی اداره می شود. منوچهر و غلام به علت نداشتن مکانی برای زندگی شب ها را هم در همین پیتزافروشی سر می کنند. حاجی قصد رفتن به زیارت می کند و کلید منزل خود را برای مراقبت و آبیاری گل هایش به منوچهر می دهد و توصیه می کند حتماً تنهایی به منزل برود و غلام را با خود نبرد. الهه و الهام دو خواهرند و هر دو در یک مزون لباس عروس کار و زندگی می کنند. الهه و منوچهر 7 سال است که با هم ازدواج کرده اند ولی به علت وضعیت بد اقتصادی هنوز موفق نشده اند با هم زیر یک سقف زندگی کنند. غلام هم دل باخته الهام است و قرار است با او ازدواج کند. غلام و منوچهر هر روز با جمع آوری تکه های پس مانده پیتزاهای مختلف مشتری ها و ترمیم آن با پنیر آنها را به هم می چسبانند و به عنوان ناهار، با نام پیتزای مخلوط، برای الهه و الهام می فرستند. ملوک صاحب مزون، صاحب کار الهه و الهام، پیردختری است که در ازدواج قبلی اش شکست خورده است. داماد سر سفره عقد او را قال گذاشته و بابت چک های بی محلی که کشیده، ملوک را به دردسر انداخته و یک عده شرخر به جان او افتاده اند و همه جا تعقیبش می کنند. ملوک از آنجا که چشم دیدن لباس عروس را ندارد و برای رهایی از شرخرها هم که شده، چاره ای جز فروش مزون ندارد نهایتاً منجر به بی سامانی الهه و الهام می شود. به همین خاطر منوچهر به تکاپو می افتد که الهه و الهام را نجات دهد و همسری برای ملوک پیدا کند که خاطره تلخ ملوک به خاطره ای شیرین تبدیل شود.
کارگردان: حسین قاسمی جامی
نویسنده: برزو نیک نژاد