داستان فیلم در ساکرامنتو، کالیفرنیا روایت میشود و دربارهٔ دوران بلوغ یک دانشآموز دبیرستانی (رونان)با تمایلات هنری و رابطهٔ آشفتهاش با مادرش (میت کالف) است.
برای جامعه سینما : محسن سلیمانی فاخر/ «لیدی برد» درامی است واقعگرایانه که در کنار روایت رشد اخلاقی و شخصیتی یک نوجوان به « سرچشمه های فرهنگ جوانی» جوامع اشاره دارد، فرهنگی که در این نسل لامکان است و تغییر خرده فرهنگ ها در ذات آن تاثیر چندانی ندارد.فیلم راوی هزارتوی«جوان و فرهنگ جوانی »و اقتضائات آن در خانواده ای کوچک و سختکوش است که در وضعیت دشوارمعیشتی قرار دارند و با تاکید بر دختر نوجوان این خانواده ، طغیان ، بلوغ و اقناع او را بازتاب می دهد. دختر ۱۷ ساله (ایسیرشا رونان )در آستانه ورود به دانشگاه که در جستجوی هویت خود در خانواده و جامعه ای است که نوجوانی و جوانی او را به رسمیت نمی شناسد ،فرهنگی که موقعیت مالی خانواده بر هویت دهی نوجوان فیلم تاثیر گذاشته است و عنصر اعتماد به خویش و خود باوری را در او نزول داده است . او نشانی خانه اش را به دوستانش نمی دهد و بیکاری پدر و دست تنگی برایش شرم به بار آورده است .
در این مقطع عمر پیشرفت نوین فرهنگی و تجلی آن بر موسیقی و هنر و سرگرمی ها به فرهنگ توده رسوخ می کند و دیگر نوجوان، طبقه اجتماعی خود را پذیرش ندارد .« لیدی برد» حتی شهر محل سکونت خودرا در حد موقعیت فکری خود نمی داند و بی صبرانه و متظاهرانه به بهانه ادامه تحصیل میخواهد موطنش را رها کند و به «جایی که تمدن در آنجاست» برود.تا جایی که «کریستین» ۱۷ ساله نام مستعار «لیدی برد» را بر خود انتخاب می کند.
در جهانِ همقطاران لیدی برد سرعت« تغییرات فرهنگی»به قدری بالاست که او وجود مادر را مخل افکار و پیشرفت خود می داند .حال این تغییرات و «دیگر بودگی »و نااشنایی با دنیای یکدیگر ،چاشنی طغیان سونامی وار رابطه است و پرخاشگری منفعلانه مادری خودرأی و خودسر ...
برای جامعه سینما : محسن سلیمانی فاخر/ «لیدی برد» درامی است واقعگرایانه که در کنار روایت رشد اخلاقی و شخصیتی یک نوجوان به « سرچشمه های فرهنگ جوانی» جوامع اشاره دارد، فرهنگی که در این نسل لامکان است و تغییر خرده فرهنگ ها در ذات آن تاثیر چندانی ندارد.فیلم راوی هزارتوی«جوان و فرهنگ جوانی »و اقتضائات آن در خانواده ای کوچک و سختکوش است که در وضعیت دشوارمعیشتی قرار دارند و با تاکید بر دختر نوجوان ...
برتری اولین کارگردانی جذاب و شوخ طبعانه گرتا گروی ...
ترجمه اختصاصی سلام سینما- گرتا گرویگ نویسنده و بازیگر، داستانی شبه شرح حال از بلوغ نوجوانی در کالیفرنیا با بازی قوی، دلپذیر و فوق العاده سیروشا رونان و میت کالف روایت می کند.
از جمله کارهای هوشمندانه ای که نوا بامباک نویسنده/ کارگردان در حرفه اش انجام داد همکاری با گرتا گرویگ بود، وی در نوشتن فیلم نامه «فرانسیس ها »و « دلبر آمریکا» با او همکاری داشت. گرتا به کار وی بخش جدیدی از حیات و سرزندگی اعطا کرد و مهم تر از همه این بود که قدرت و اعتبار فیلم حول محور یک زن می چرخید. نوا بامباک فهمید که به تنهایی و بدون صدای گرویگ مجبور است در آستانه چهل سالگی به جای زنانی با نصف سن خودش صحبت کند. ( همان گونه که می بینیم وودی آلن چنین کاری را با هوشمندی انجام می دهد ).
در ...
ترجمه اختصاصی سلام سینما- گرتا گرویگ نویسنده و بازیگر، داستانی شبه شرح حال از بلوغ نوجوانی در کالیفرنیا با بازی قوی، دلپذیر و فوق العاده سیروشا رونان و میت کالف روایت می کند.
از جمله کارهای هوشمندانه ای که نوا بامباک نویسنده/ کارگردان در حرفه اش انجام داد همکاری با گرتا گرویگ بود، وی در نوشتن فیلم نامه «فرانسیس ها »و « دلبر آمریکا» با او همکاری داشت. گرتا به کار وی بخش جدیدی از حیات و سرزندگی اعطا ...
اوایل فیلم رو خیلی دوست داشتم اما از اواسط فیلم به بعد، برام خسته کننده شده بود. اوایل فیلم مخصوصا اونجایی که خودش رو از ماشین میندازه بیرون، خیلی خندیدم.
مخاطب و خسته نمی کرد بخصوص اول فیلم که خودش و از ماشین میندازه بیرون!! همین اول فیلم خیلی بیننده و جذب می کنه که ببینی لیدی برد چطور دختریه ولی یه سری علامت سوال ایجاد شد که نفهمیدم آخرش مثلا اینکه برادرش چرا از یه نژاد دیگه بود یا دوست برادرش چه شخصیتی داشت یا اینکه کار پدرش چی بود دقیقا...