جستجو در سایت

    6.3/10امتیاز سلام سینما
    1389سال ساخت
    جنایی

    آقا یوسف

    یوسف مسکوب صبح که می شود، می رود نان سنگک می گیرد و یکی هم برای پیرزن همسایه که هیچ وقت او را نمی بینیم می گیرد. آقا یوسف با دخترش رعنا صبحانه می خورد. کیفی زیر بغل می زند و از منزل به سر کارش می رود. در میانه راهش وارد قهوه خانه ای می شود که آنجا همه او را می شناسند. با دوستش مرتضی جباری یک بار دیگر صبحانه می خورد. کیف قبلی اش را با کیف دیگری عوض کرده و به سر کاری می رود که عارش می آید دخترش رعنا بداند. آقا یوسف خانه های مردم را تمیز می کند. مرتضی گاهی او را می رساند و در راه با هم درددل می کنند. مرتضی سال ها پیش از همسرش عصمت جدا شده و حق ندارد دخترش مریم را ببیند. وساطت آقا یوسف هم فایده ای ندارد. او عصرها قبل از رفتن به خانه، سری به عروس و نوه اش می زند. پسرش حمید مدتی‌ست به کانادا رفته و آقا یوسف جور خانواده او را می کشد. یوسف بسیار دل بسته رعنا و نگران اوست. در خانه ای کار می کند که صاحبش دکتری است که او را هرگز نمی بینیم اما دائماً زن ها به او تلفن می زنند. ترگل که در خانه دکتر کار می کند از رفت و آمد زن ها به خانه اش برای آقا یوسف حرف می زند. در حین تمیز کردن خانه، ناگهان...

    گالری تصاویر