فرهاد (محمدعلی فردین) و دوستش شیرعلی (جمشید مهرداد) در یک نمایشگاه اتومبیل شریک هستند و آن را اداره می کنند. فرهاد، پس از معالجات فراوان، مژده ی آبستن بودن همسرش (هاله) را شنیده و زندگی شان رنگ و رونق تازه ای به خود گرفته است، تا این که زنی به نام شهناز تهرانی، که در سال های جوانی با فرهاد در شیراز آشنا بوده، به تهران می آید و با مزاحمت های خود موجب آشفتگی و از هم پاشیدن روابط خانوادگی فرهاد می شود. فرهاد، به تدریج، متوجه می شود که باج گیری به نام سهراب (نرسی کرکیا) شهناز را اجیر کرده تا خود را نامزد سابق فرهاد معرفی کند و با تهدید از هم پاشاندن زندگی فرهاد از او اخاذی کند. شهناز که به فرهاد علاقه دارد راضی به برهم زدن زندگی فرهاد و همسرش نیست، و به همین دلیل در موقع مناسب نقشه سهراب را برملا می کند و به راه خود می رود. پس از این که سهراب به سزای اعمالش می رسد فرهاد زندگی خود را با همسرش از سر می گیرد.