خانواده پنج نفری مصیب چرخیده در آخرین روز سال مشغول خرید شب عید هستند، اما به دلیل حال بد مصیب که ناشی از گرفتاریاش به مواد مخدر است کشمکشی میان آنها در میگیرد و در اوج تلاش خیری مادر خانواده برای به آرامش رساندن خانواده به ناگاه اتفاقی غیرمنتظره همه آنها را غافلگیر میکند و ...
در روزی روزگاری آبادان ما با حکایت دوپاره ای مواجهیم که نیمه اول بر پایه المان های اجتماعی و زندگی رئال تعریف شده اما در نیمه دوم و نهایی فیلم با ماجرایی فانتزی و سورئال شُکه میشویم. فیلمساز تلاش کرده تا با ارائه ماجرایی که می توان از دو وجه جدی و فانتزی به آن نگاه کرد دریچه جدیدی را به اتفاقات و درونیات شخصیت های موردنظرش باز کند.
فیلم در نیمه اول شتاب زیادی دارد [و شاید کمی شلوغ است]، به خوبی آغاز می شود و شخصیت هایش را اگرچه به سرعت ولی به خوبی پرداخته و میشناساند. با تسلط بر فضای اجتماعی خانواده های بومی در آبادان که پدری معتاد و اعضایی حساس و فعال دارد ، فضا را برای تماشاگر جذاب، دوست داشتنی و قابل باور بسازد.
هرچقدر رگه های طنز و شوخی های کلامی نیمه ی اول را شاداب کرده ، فشار ،استرس و بُهت در نیمه دوم [که به سرعت زیادی از نیمه اول جدا میشود و مرز مشخصی برای ما ندارد] فضا را تلخ و سنگین میکند. اما نمیتواند همانقدر که فضای نیمه اول را خوب و طبیعی به ما نشان داده، نیمه دوم را به ما بقبولانند.
بازی های محسن تنابنده و فاطمه معتمدآریا به عنوان بازیگرهای حرفهای و فرزندان خانواده به عنوان بازیگر های تازه کار به خوبی از کار درآمده و این نشان می دهد که کارگردان توانسته از هر دو قِسم بازیگر بازی های خوبی بگیرد. همچنین با تزریق لهجه و زندگی بومی مردم آبادان توانسته که جو جذابی را بسازد، هرچند که لهجه ها برای غیر آبادانی ها خوب است ولی برای آبادانی هایی که با این لهجه آشنایی دارند زیاد خوب و قابل پذیرش از کار در نیامده است.
فیلم با ارائه موقعیت جنگی سعی دارد خود را به اثر ضد جنگ تبدیل کند و هراس ها ، نگرانی ها بدشانسی ها و خرابی هایی را نشان دهد که جنگ می تواند ...
در روزی روزگاری آبادان ما با حکایت دوپاره ای مواجهیم که نیمه اول بر پایه المان های اجتماعی و زندگی رئال تعریف شده اما در نیمه دوم و نهایی فیلم با ماجرایی فانتزی و سورئال شُکه میشویم. فیلمساز تلاش کرده تا با ارائه ماجرایی که می توان از دو وجه جدی و فانتزی به آن نگاه کرد دریچه جدیدی را به اتفاقات و درونیات شخصیت های موردنظرش باز کند.
فیلم در نیمه اول شتاب زیادی دارد [و شاید کمی شلوغ است]، به ...
روایت جدید از سینمای جنگ ، اثر قابل تحسین حمیدرضا اذرنگ ...
فیلم روایت جنگ در ابادان است و روایت زندگی خانواده در بهبوهه ی جنگ را به ما نشان می دهد . فیلم شخصیت محور است و تمامی کارکترهای فیلم را می توان شخصیت های اصلی دانست و به نوعی شخصیت اصلی واحد نداریم. از کارکتر مصیب تا کامران و پدر خانواده سهیل و همسر خانواده و دخترش همه کارکترهای اصلی ما هستند. یکی از نکات قابل توجه فیلم استفاده از یک سکانس واحد برای فیلمبرداری است . جایی که تمامی اتفاقات در خانه رخ می دهد و ما کاملا درگیر خانه ای وسط جنگ در آبادان می شویم. بازی محسن تنابنده و فاطمه معتمد آریا باور پذیر است و ما به خوبی با کارکتر آنها هم ذات پنداری می کنیم. حتی شوخی های مصیب و خواهرش هم روح لطیفی به این فیلم داده است و شیطنت های کامران هم برای ما جالب توجه است . خانواده ای که قصد دارند ...
فیلم روایت جنگ در ابادان است و روایت زندگی خانواده در بهبوهه ی جنگ را به ما نشان می دهد . فیلم شخصیت محور است و تمامی کارکترهای فیلم را می توان شخصیت های اصلی دانست و به نوعی شخصیت اصلی واحد نداریم. از کارکتر مصیب تا کامران و پدر خانواده سهیل و همسر خانواده و دخترش همه کارکترهای اصلی ما هستند. یکی از نکات قابل توجه فیلم استفاده از یک سکانس واحد برای فیلمبرداری است . جایی که تمامی اتفاقات در خانه ...
یاللعجب...
#آقای_فیلمباز و #روزی_روزگاری_در_آبادان:
یاللعجب...
هرچقدرگشتم تا افتخاری از تئاتر روز روزگاری در آبادان با نویسندگی #حمیدرضا_آذرنگ که سال 93 در مشهد اجرا رفته پیدا کنم چیزی پیدا نکردم.
فقط خبر اجرا و چند تا کلیپ از تشویق اخرش.مثل خیلی دیگه از تئاتر ها و نمیدونم #حمیدرضا_آذرنگ با چه اعتماد به نفسی این کارو ساخته.باز ای کاش در همون حد نگه میداشت اون اثر رو و هَمِش نمیزد واقعا برای مطرح کردن یه موضوع ضدجنگی هزارتا بهترش توی سینما و تئاتر بوده و هست.
حیف #محسن_طنابنده و حیف #فاطمه_معتمدآریا که در این فیلم بازی کردن.بسیار بد.مافوق بد.
فیلمنامه کار شروع چالشی اما میانه شوکه کننده ای داره و واقعا داشتم فکر میکردم که نویسنده انگار وسط نوشتن مخدر بهش نرسیده ...
#آقای_فیلمباز و #روزی_روزگاری_در_آبادان:
یاللعجب...
هرچقدرگشتم تا افتخاری از تئاتر روز روزگاری در آبادان با نویسندگی #حمیدرضا_آذرنگ که سال 93 در مشهد اجرا رفته پیدا کنم چیزی پیدا نکردم.
فقط خبر اجرا و چند تا کلیپ از تشویق اخرش.مثل خیلی دیگه از تئاتر ها و نمیدونم #حمیدرضا_آذرنگ با چه اعتماد به نفسی این کارو ساخته.باز ای کاش در همون حد نگه میداشت اون اثر رو و هَمِش نمیزد واقعا برای مطرح کردن یه موضوع ...
لهجه ها کاملا صحیح ادا میشد و البته مصیبتی که بر سر خانواده مصیب آوار شده نمونه ی کوچکی از بلایی است که طی سالیان طولانی مردمان اقلیم جنوب با آن مواجه بوده اند