در سلامسینما جستجو کنید
فیلم سینمایی
از ۳ رای
-
حمید به درخواست برادرش محسن برای رفتن به سینما از جیب پدرش پول برمی دارد. پدر متوجه می شود و حمید را در اتاقی حبس و تهدید می کند که دست او را خواهد برید. حمید از خانه می گریزد و سال ها بعد راننده ی تاکسی می شود. حمید که دلباخته ی آوازه خوانی است در فکر پیدا کردن برادرش است. محسن مهندس شده و با مریم ازدواج کرده است. محسن آدم سربه هوائی است، و پس از این که فرهاد او را با لاله آشنا می کند همسرش را ترک می کند. لاله و فرهاد درصددند محسن را سرکیسه کنند. روزی فرهاد جلو در کافه مزاحم نامزد حمید شده و حمید با او گلاویز می شود. محسن مداخله می کند و پس از خاتمه ی دعوا رهگذری کیف محسن را به حمید می دهد و او در کیف عکس کودکی خودش را در کنار برادرش می بیند. وقتی حمید به سراغ محسن می رود، محسن قبل از این که توضیحات او را بشنود برادرش را از خود می راند. اما باغبان خانه و بعد همسر محسن حمید را از دامی که محسن در آن افتاده مطلع می کنند، و او حمید را به کانون خانواده اش بازمی گرداند. فرهاد و لاله به جرم کلاهبرداری دستگیر می شوند.
کارگردان: قدرت الله احسانی
نویسنده: قدرت الله احسانی