حسن و عطا پس از سالها به ایران برمیگردند.آنها به اجبار برای امرار معاش به نوازندگی در خیابان ها می پردازند، پس از مدتی سودای خوانندگی آنها را رها نمیکند تا این که تصمیم به انتشار آلبوم موسیقی میگیرند. اما به لحاظ مالی در تنگنا هستند پس تصمیم میگیرند به سراغ یک زمین دار بزرگ در لواسان که نقش او را بهنام بانی بازی میکند رفته او را بدزدند.اما پس از مدتی با او دوست میشوند و زمین دار بزرگ تصمیم میگیرد از حسن و عطا حمایت کرده و تمام هزینه تولید آلبوم موسیقی آنها را تقبل کند.در این مسیر ناگهان اتفاقات عجیبی روی میدهد که هر سه آنها را دچار دردسر های بزرگی می کند...
دِماگوژی خائن
گشت 3 ساخته سعید سهیلی عوام فریبانه و سرشار از شعارهای پوچ است. مردم در سینمای ایران خیلی دوست دارند درباره حجاب و مسئله زن در جامعه کمدی ساخته شود؛ که اگر کمدی انتقادی باشد که چه بهتر. شروع «گشت ارشاد» بسیار نادر و جذاب بود. فیلمی که بر اساس نیازهای جامعه ساخته شد، نیاز به انتقاد از فضای اجبار و الزام. اما در ادامه سه گانه سهیلی دچار فروپاشی آرمان شد. آرمانی که تحت تاثیر فروش بالا و تبلیغات قرار گرفت. در واقع طمع اجازه نشر باور و اندیشه را نداد. همان طور که در «گشت 3» می بینیم و این امر هیچ نیازی به واکاوی سینمایی ندارد، تبلیغات برندهای مختلف و همچنین شعارهایی که نخ نما شده اند و کاربرد دراماتیکشان را از دست داده اند، باعث شده فیلم به یک اثر واپسگرایانه که سعی در عوام فریبی جهت کسب سود بیشتر دارد تبدیل شود.
*جسارت ما را ببخشید
در تیتر این مطلب از کلمه دِماگوژی استفاده کردم که به معنای عوام فریبی است. فیلم دغدغه سینمایی ندارد. به این معنا که چارچوب داستانی که روایت می کند ابدا فیلمنامه نساخته، خیلی سطحی با یک انیمیشن دلیل عدم حضور شخصیت «حاجی» را با جورج کلونی و کیم کارداشیان توجیه می کند. خیلی سطحی از کنار سفر اعضای گشت ارشاد می گذرد. می خواهد اتفاق ایجاد کند. آن هم با پیکان فود، اما تکرار شاخصه های خود اجازه این کار را نمی دهد. هرچند که من به شخصه گریم میر طاهر مظلومی با گرایش به هاردی را دوست داشتم اما این گریم یادآوری خوبی برای پیشینه این شخصیت نیست. نام بهنام بانی هم که پیکان است هیچ حس نوستالژیکی برای مخاطب ایجاد نمی نکند. البته که به نظر می رسد سرمایه گذار فیلم بانی بوده چون در سکانس های مختلف فیلم موسیقی او سوار بر موج است. سکانس پایانی هم که ...
دِماگوژی خائن
گشت 3 ساخته سعید سهیلی عوام فریبانه و سرشار از شعارهای پوچ است. مردم در سینمای ایران خیلی دوست دارند درباره حجاب و مسئله زن در جامعه کمدی ساخته شود؛ که اگر کمدی انتقادی باشد که چه بهتر. شروع «گشت ارشاد» بسیار نادر و جذاب بود. فیلمی که بر اساس نیازهای جامعه ساخته شد، نیاز به انتقاد از فضای اجبار و الزام. اما در ادامه سه گانه سهیلی دچار فروپاشی آرمان شد. آرمانی که تحت تاثیر ...
حقیر و کلیشهای مثل «گشت ارشاد ۳»!
«گشت ارشاد ۳» جز درآمدزایی و خالی کردن جیب مخاطب نکته مثبتی برای عواملش ندارد. مخاطب بیچاره به امید تماشای فیلمی کمدی روانه سالنها میشود ولی نه تنها با شبهفیلمی ضعیف و کلیشهای روبهرو است که از دو نسخه قبلی هم عقبتر است بلکه با تصاویر متحرکی مواجه است که بیشتر به کنسرت شباهت دارد تا فیلم! سهیلی که مدتهاست با سریسازی گشت ارشادش در حال جیبزنی مخاطب است، این بار با گنجاندن یک خواننده تینایجرپسند معجونی سخیف ساخته است تا نشان دهد تا کجا میشود بیهنری را ادامه داد. به رغم اسپانسر که در بیشتر نماها دیده میشود، انگار بهنام بانی هم جزئی از سرمایهگذارهای گشت ارشاد بوده چراکه فیلمنامه (که اگر وجود داشته باشد) بر اساس کاراکتر این خواننده نوشته شده است. نگاه کلیشهای و منسوخ سهیلی ...
«گشت ارشاد ۳» جز درآمدزایی و خالی کردن جیب مخاطب نکته مثبتی برای عواملش ندارد. مخاطب بیچاره به امید تماشای فیلمی کمدی روانه سالنها میشود ولی نه تنها با شبهفیلمی ضعیف و کلیشهای روبهرو است که از دو نسخه قبلی هم عقبتر است بلکه با تصاویر متحرکی مواجه است که بیشتر به کنسرت شباهت دارد تا فیلم! سهیلی که مدتهاست با سریسازی گشت ارشادش در حال جیبزنی مخاطب است، این بار با گنجاندن یک خواننده تینایجرپسند ...
لاکی لوک مثل بانی و شادمهر!
"گشت ارشاد۳" از همان بدو، قیاسی ایجاد میکند میان بهنام بانی و همکارانی همچون رضا یزدانی، امیر مقاره، فرزاد فرزین، سیروان و زانیار.
اینها تازهترین جماعت خوانندهای هستند که به بازیگری مشغول شدهاند و البته-به جز فرزین که گام به گام بهتر شده ولی باز معلق است بین بازیگری حسی و اکت تکنیکی -مابقی کاری تازه نکردهاند.
سالها پیش از اینان امثال داریوش اقبالی، ابراهیم حامدی، شهرام شبپره و نعمت الله آغاسی و دیگرانی بوده اند که این مسیر را آزمودند.
بازیگر شدن خواننده ایرادی ندارد ولی بازیگرنمایی خواننده چرا؟ اینکه چندین قسمت از سریالهایی مانند "جزیره" و "میدان سرخ" و "حرفهای" را مرور میکنید ولی یک حس درست بازیگری را در خواننده-بازیگران این سریالها نمییابی واقعا ...
"گشت ارشاد۳" از همان بدو، قیاسی ایجاد میکند میان بهنام بانی و همکارانی همچون رضا یزدانی، امیر مقاره، فرزاد فرزین، سیروان و زانیار.
اینها تازهترین جماعت خوانندهای هستند که به بازیگری مشغول شدهاند و البته-به جز فرزین که گام به گام بهتر شده ولی باز معلق است بین بازیگری حسی و اکت تکنیکی -مابقی کاری تازه نکردهاند.
سالها پیش از اینان امثال داریوش اقبالی، ابراهیم حامدی، شهرام شبپره و نعمت ...