مجتبی و نسیم زوج جوانی هستند که تازه صاحب فرزند شده اند. آنها ثروتمند نیستند و در یک منطقه فقیرنشین در جنوب تهران زندگی می کنند ، اما نسبتاً خوشحال هستند. مجتبی ظروف پلاستیکی یکبار مصرف می فروشد و نسیم عروسک های پلاستیکی را در خانه می سازد. یک روز مجتبی تصادف می کند و نسیم تمام تلاش خود را برای نجات خانواده اش در غیاب او انجام می دهد. اما، وقتی میفهمد شوهر محبوبش در واقع برای تهیه پول مواد مخدر خریداری می کند و بیش از یک سال است که کار خود را از دست داده، همه چیز تغییر می کند. مجتبی مقدار زیادی پول به ارباب مواد مخدر بدهکار است. نسیم در شرایط دشواری قرار می گیرد. برای نجات همسرش چاره ای نیست جز اینکه خود مواد باقیمانده را بفروشد.
الگوی دراماتیکِ بارها استفادهشده، امّا همیشهجذّابِ «زنی که فکر میکند زندگیِ خوبی دارد، امّا کمکم میفهمد خیلی چیزها سرِ جایش نیست و بههمیندلیل برای جلوگیری از فروپاشیِ خانواده خود را به آبوآتش میزند...»، الگوی درامِ فیلمِ تازۀ «سامان سالور» است. باز هم با یک درامِ اگزیستانسیالیستیِ بهاصطلاح اجتماعی و بهظاهر تلخاندیش دربارۀ زندگیِ مردمانِ طبقۀ فرودستِ جامعۀ شهری روبهروییم که قرار است به برخی مقولههای ملتهب و موردِ بحث در جامعۀ امروز- همچون فقر و اعتیاد- نیمنگاهی داشته باشد.
در پردۀ نخستِ فیلمنامۀ «سهکام حبس» چیزی جز ترسیمِ سادۀ زندگیِ «مجتبی» (محسن تنابنده) و «نسیم» (پریناز ایزدیار) نمیبینیم. تنها کاشتِ دراماتیکی هم که جلوتر از آن استفاده میشود، ماجرای خواباندنِ موتورِ «مجتبی» در خیابان بهوسیلۀ مأمورانِ راهنمایی و رانندگی است. حتّی مانورِ داستان روی «مجتبی» و البته دیالوگهای شعارگونۀ او دربارۀ وضعیتِ اقتصادی و معیشتیِ مردم این گمان را در مخاطب پدید میآوَرَد که او قهرمانِ داستان است. امّا پس از تصادفِ مشکوکِ «مجتبی» با پرایدی که تازه خریده (بهعنوانِ حادثۀ محرّکِ قصّه)، تازه پی میبَریم این «نسیم» است که باید موتورِ پیشبرندۀ درامِ اثر را به حرکتِ بیشتر وادارد. اگر آگاهیِ «نسیم» از این موضوع را که «مجتبی» در کارِ خرید و فروشِ مواد بوده، بهعنوانِ نقطۀ عطفِ اوّلِ قصّه بپذیریم، انتظار داریم که او در پردۀ میانیِ فیلمنامه با کُنشها و تصمیمهایش موقعیتها و بحرانهایی را در قصّه پدید آوَرَد و بهاصطلاح داستان را پیش ببَرد؛ امّا همان مشکلهای همیشگیِ قصّهپردازی در سینمای ایران گریبانِ فیلمنامۀ «سهکام حبس» را هم میگیرد؛ بهجای آنکه شخصیتِ اصلی با ...
الگوی دراماتیکِ بارها استفادهشده، امّا همیشهجذّابِ «زنی که فکر میکند زندگیِ خوبی دارد، امّا کمکم میفهمد خیلی چیزها سرِ جایش نیست و بههمیندلیل برای جلوگیری از فروپاشیِ خانواده خود را به آبوآتش میزند...»، الگوی درامِ فیلمِ تازۀ «سامان سالور» است. باز هم با یک درامِ اگزیستانسیالیستیِ بهاصطلاح اجتماعی و بهظاهر تلخاندیش دربارۀ زندگیِ مردمانِ طبقۀ فرودستِ جامعۀ شهری روبهروییم که قرار ...
سی کام نکبت
سه کام حبس، یک عمر نکبت
سامان سالور را یک زمانی با مستندهایش میشناختند. فیلمسازی که تحصیلات آکادمیک سینما دارد و نویسندگی و تهیه کنندگی و کارگردانی را تجربه کرده و به پختگی امروز رسید. سالور مستند ساز بوده وهنوز میتوان نگاه مستند را در آثار سینماییش دید. سه کام حبس ماجرای سه کام شیشه است که زندگی زوج جوانی را بالا و پایین میکند چهره ی وحشتناک اعتیاد را بما نشان میدهد.
فیلمساز در ابتدای فیلم با نمایش یک زندگی عادی و حتی عاشقانه و دوست داشتنی ، حس آرامش را منتقل کند تا یک هو حقیقت پشت پرده را به عریام ترین وجه به مغز مخاطبش شلیک کند. مارا با خود به پشت پرده ی اعتیاد همراه میکند و روایتی میسازد از بلایی که آمفتامین برسر انسان می آورد.
خط روایت ...
سه کام حبس، یک عمر نکبت
سامان سالور را یک زمانی با مستندهایش میشناختند. فیلمسازی که تحصیلات آکادمیک سینما دارد و نویسندگی و تهیه کنندگی و کارگردانی را تجربه کرده و به پختگی امروز رسید. سالور مستند ساز بوده وهنوز میتوان نگاه مستند را در آثار سینماییش دید. سه کام حبس ماجرای سه کام شیشه است که زندگی زوج جوانی را بالا و پایین میکند چهره ی وحشتناک اعتیاد را بما نشان میدهد.
فیلمساز در ابتدای ...
سیزده 98
چندان کار سادهای نیست -تا انتهای لجن رفتن! و گلولای را با دست، دستمالی کردن، مالیدن به چهرهها به قصد تیرهگی، تاریکی، و چرک مردهگیها، تلخیها را نشان دادن و البته کمتر شعار دادن! امّا «سه کام حبس» تا آنجا که ممکن، شعار نمیدهد، قصه میگوید؛ قصهای که هرچند انگار از توی پاورقیهای دوزاری مجلات کودکانِ زیر 12 سال گرفته شده (اگر اصلاً چنین مجلهای وجود داشته باشد!) امّا لااقل داستان را با میزان کمی از شعارزدهگی و پُرگویی روایت میکند. (و البته خیانت بزرگ به همان کودکان زیر 12 سال شده که تماشای فیلم برای این افراد مناسب نیست!)
کام اول: تصاویر چرک آمادهات میکنند برای یک اتفاق ناگوار. قلاب درام که بر محور مواد مخدر چفت شد، صحنهها هرچند سادهانگار، هولت میدهند ...
چندان کار سادهای نیست -تا انتهای لجن رفتن! و گلولای را با دست، دستمالی کردن، مالیدن به چهرهها به قصد تیرهگی، تاریکی، و چرک مردهگیها، تلخیها را نشان دادن و البته کمتر شعار دادن! امّا «سه کام حبس» تا آنجا که ممکن، شعار نمیدهد، قصه میگوید؛ قصهای که هرچند انگار از توی پاورقیهای دوزاری مجلات کودکانِ زیر 12 سال گرفته شده (اگر اصلاً چنین مجلهای وجود داشته باشد!) امّا لااقل داستان را با میزان ...
نقطه ی ضعف این فیلم داستان و فیلمنامه ست.. داستان بسیار تکراری و فیلمنامه غیرجذاب بود.. بازی محسن تنابنده و پریناز ایزدیار خوب و یکدست بود.. و کارگردانی هم قابل قبول بود. امتیاز من به این فیلم ۶ از ۱۰
فیلمی متوسط با فیلمنامه ضعیف و بی منطق با روندی باور ناپذیر .با این وجود، دو یا سه سکانس که می توان گفت بسیار عالی هستند در فیلم وجود دارد ! که آن هم بخاطر تحصیلات آکادمیکی کارگردان می باشد!
بازی افای تنابنده خیلی خوب بود طراحیه صحنه و فیلم برداری عالی چقدر خانم ایزدیار دراخشان و تاثیر گذار بودن فیلمنامه تمام تلاشش رو برای مظلومیت و خانواده دوستی زنان ایران کرد
و باز هم موضوع اعتیاد و نشانه گیری کانون خانواده . زوج تنابنده و ایزدیار انتخاب مناسبی بود و بازی های یکدست و باورپذیری داشتن .
تلخی فیلم به قدری زیاد نبود که مخاطب با ناامیدی و حال بد سالن رو ترک کنه ... خوشبختانه .
فیلم های قبلی این کارگردان رو ندیده بودم و باید بگم که تازه بعد از این فیلم می تونم آثار بعدی ایشون رو به عنوان یک کارگردان دنبال کنم .
امتیاز من : ۶ از ۱۰
آینه ی تمام قد جامعه امروز ؛ فقر، درد پنهان جامعه و اعتیاد خانمان سوز تلخ تر از همیشه. بازی استاندارد و باور پذیر پریناز ایزدیار از سمیه "ابد و یک روز" تا نسیم "سه کام حبس". تا روز دوم جشنواره یکی از شانس های اصلی سیمرغ بهترین بازیگر زن
بدبختي و سياهي توي اين فيلم موج ميزد . تنها نقطه اميد و روشن فيلم هم سكانس برگردوندن انگشترا توسط سرباز بود . در كل به فيلم به شدت تلخ و البته تكراري كه نمونه اش اين سالها خيلي زياد بوده . البته بازي پريناز خيلي خوب بود .