
0/10امتیاز سلام سینما
1346سال ساخت
cinemaایرانی
جاده زرین سمرقند
خلیفه هارون الرشید و جعفر برمکی به عنوان بازرگان به خانه جوانی پارسی به نام رفیع، که سرور گدایان است می روند و متوجه می شوند که رفیع و یارانش درصدد برانداختن خلیفه از تخت حکومت هستند. پروانه، نامزد رفیع، در زندان خلیفه است. شیرینی پزی به نام حسن قناد خلیفه را نجات می دهد و ملازم مخصوص خلیفه می شود. رفیع و یارانش دستگیر می شوند و خلیفه از رفیع می خواهد که قبل از مرگ تقاضایی از او داشته باشد و رفیع از خلیفه می خواهد که اجازه بدهد همراه نامزدش به میان قبیله شان بروند و به عقد یکدیگر درآیند. خلیفه با ضمانت جعفر برمکی با تقاضای رفیع موافقت می کند. رفیع و پروانه سه روز پس از مراسم ازدواج، موقعی که تصمیم به بازگشت به دربار خلیفه گرفته اند، باخبر می شوند که جعفر برمکی و همسرش عباسه اعدام شده اند. خلیفه رفیع را می بخشد و او را همراه حسن قناد به سمرقند می فرستد.