نعمت (نعمت الله آغاسی) خواننده ی کوچه و بازار به نازی (طاووس) علاقمند می شود و هزینه ی مداوای مادر بیمار او را تأمین می کند. کامران (محسن مهدوی)، رئیس کاباره ای که آن دو در آنجا کار می کنند، به نازی علاقه دارد و به پیشنهاد مباشرش تیمور (جهانگیر فروهر) نازی را از سر راه نعمت دور می کند و به بهانه ی اجرای برنامه به آبادان می فرستد. او مردی (عشقی) را وادار می کند که دخترش ستاره (سیمین غفاری) را به کاباره بیاورد و به بهانه ی این که دختر چند ماه دیگر، به دلیل بیماری، خواهد مرد احساس نعمت را برمی انگیزد، و نعمت ستاره را در اجرای برنامه هایش به کار می گیرد، و به تدریج برای خشنود کردن ستاره به او قول ازدواج می دهد. کامران عکس های مشترک نعمت و ستاره را در روزنامه چاپ می کند و اعلام می کند که آن دو قرار ازدواج گذاشته اند. نازی از سفر بازمی گردد و با اعتراض به کامران کاباره ی او را ترک می کند و در محل دیگری مشغول کار می شود. ستاره نیز از این که دست آویز این ماجرا شده به کامران و پدرش اعتراض می کند و موضوع را برای نعمت فاش می کند. آن دو به دنبال نازی می گردند و او را می یابند.