![](/public/img/placeholder.png)
17/10امتیاز سلام سینما
1343سال ساخت
cinemaایرانی
دختران با معرفت
با مرگ محسن خان برادرش اسدالله خان و همسر او تصمیم می گیرند دخترهای محسن را سر به نیست و میراث محسن خان را تصاحب کنند. منوچهر و دوستش عبدالله موضوع را با دخترها در میان می گذارند. مأموران پلیس به دنبال سرنخی هستند تا رئیس اصلی اسدالله و افرادش را پیدا کنند. منوچهر و افراد پلیس شهین و مهین را پس از بازگشت از سفر فرنگ از اتوبوس پیاده می کنند و به خانه ی داش اسمال می برند. مرتاضی به نام چینگل خان به دخترها کمک می کند و به آنها فنون کشتی می آموزد. شهین و مهین با نام داش حسن و داش حسین، با لباس جاهلی، وارد خانه ی اسمال می شوند و وانمود می کنند که داش اسمال را می زنند و با جلب کردن اعتماد اسدالله به استخدام او درمی آیند. اسدالله آن دو را به ملاقات رئیس بزرگ می برد و داش اسمال و عبدالله پلیس را خبر می کنند و پس از تعقیب و گریز آن ها را به دام می اندازند.