
7/10امتیاز سلام سینما
1350سال ساخت
cinemaایرانی
آدمک
بابک، فرزند پزشکی که در شهر کاشان صاحب یک بیمارستان خصوصی است، اعتنائی به موقعیت اشرافی خوانواده اش ندارد، به همین دلیل حاضر به ازدواج با مینا، دختری که مادرش برای او در نظر گرفته، نمی شود. او به درخواست پدرش به کاشان می رود تا بیمارستان پدرش را اداره کند. در آن جا با جوانی درویش مسلک و خانواده ای آشنا می شود که پسر بزرگ آن ها مبتلا به سرطان خون است. بابک که خود نیز پزشک است، مداوای محمود را به عهده می گیرد و با خواهر او نسرین روابط دوستانه ای برقرار می کند. محمود که از ادامه زندگی ناامید است اقدام به خودکشی می کند. بابک پس از این واقعه نسبت به زندگی جاری بی اعتنائی بیش تری نشان می دهد و به دامن طبیعت پناه می برد و با پسرک چوپانی به دست افشانی می پردازد.