بایکوت

جوانی به نام واله که عضو سازمان سیاسی چپگراست توسط مأموران ساواک دستگیر می شود. آن چه در زندان بر او می گذرد، یادآوری برخوردهایش در خارج از زندان با اعضای گروهش و همچنین زن و شوهر مسلمانی که آن ها هم علیه رژیم شاه مبارزه می کنند، بتدریج پرسش های او را درباره ی ایدئولوژیش بیشتر می کند. بالاخره واله به جوخه ی اعدام سپرده می شود در حالی که در عقیده خود دچار تردید شده ولی هم فکرهای او تلاش می کنند تا با اعدام شدن او، یک قهرمان دیگر به نفع خودشان بسازند.