![](/api/filedb/10743b49.jpeg?w=280&q=75)
6/10امتیاز سلام سینما
1372سال ساخت
cinemaایرانی
سپیدیال
علی اسب سفیدی به نام صبا دارد که تنها یادگار پدر شهید او است. اسب هر روز به محل نامعلومی در جنگل می رود و ظهر باز می گردد. تلاش علی برای دریافتن این راز بی نتیجه می ماند، تا این که روزی اسب به جنگل می رود و باز نمی گردد و علی که گمان می کند اسب را دزدیده اند برای دریافتن تنها یادگار پدر در جنگل به جست و جو می پردازد. او در شهر تابلویی می بیند که نقش اسب او است. به دنبال نقاش تابلو به صومعه ای می رود که در دل جنگل واقع است. در آنجا با دختری به نام کاترین آشنا می شود. کاترین او را در بازیافتن اسب راهنمایی می کند، و سرانجام با پیدا شدن اسب راز سفر هر روزه اش آشکار می شود.