![](/public/img/placeholder.png)
6.7/10امتیاز سلام سینما
1357سال ساخت
cinemaایرانی
سرخپوستها
ارباب جمشید محل اجتماع سیاهی لشگرهای فیلم فارسی است تا آدمی معروف به چیچو آنها را به صحنه فیلمبرداری ببرد. تازه وارد این جمع، جوانی است به نام داوود که برای هنرپیشه شدن از شهرستان به تهران آمده است. داوود در این جمع با احمد آرتیست و مصطفی جیمزباند آشنا می شود. آنها قول می دهند که ترتیبی قائل، شوند تا با رضا بیک ایمانوردی همبازی شود. اما چندی نمی گذرد که مصطفی در اثر بیماری در می گذرد و داوود که بی مسکن است با احمد هم اتاق می شود. احمد دائماً در رؤیا می بیند که با بهروز وثوق همبازی شده است. روزها می گذرد، پول داوود تمام می شود. حالا داوود راضی شده که فقط عکسی با بیک ایمانوردی یادگاری بگیرد و یک عکاس فیلم فارسی این مشکل را حل می کند و بعد از آن دیگر اتفاقی نمی افتد. از این پس داوود هم مثل تمام بچه های ارباب جمشید روزهای طولانی و بیهوده ی انتظار را طی می کند.