![](/api/filedb/3e8fda6b.jpeg?w=280&q=75)
8.3/10امتیاز سلام سینما
1365سال ساخت
cinemaایرانی
روزهای انتظار
گروهی از عشایر حاشیه کویر مرکزی به دلیل اجحاف سلف خر شهری، تصمیم می گیرند آذوقه حشم خود را از شهر تهیه کنند. سبحان (یکی از عشایر) به همین منظور راهی شهر می شود، هیچکس در هوایی سرد و فصلی ناجور حاضر نیست او را همراهی کند. راننده ای تهرانی که شناختی از موقعیت جغرافیایی منطقه ندارد می پذیرد که محموله را با کامیون به محل حمل کند. در راه کامیون به دلیل خرابی ناشی از سیل دچار مشکلاتی می شود. از آن سو، به دلیل دیر رسیدن آذوقه، حشم اهالی یکی یکی تلف می شوند و این مسأله باعث بروز برخوردهایی بین افراد می شود. یارمحمد (عقل کل ایل) سعی در تشویق مقاومت مردم دارد، اما عده ای راهی ولایت سلف خر می شوند به این امید که آذوقه را به هر قیمتی تهیه کنند. اما به دلیل لجبازی سلف خر، دست خالی برمی گردند. در راه به کامیون مانده در شن کویر برخورد می کنند و به یاری شترهایشان، آن را از شن بیرون می کشند و راهی ایل می شوند. شادی اوج می گیرد و حشم جان تازه ای می گیرند. تولد اولین بره سرآغاز تداوم زندگی سخت اما پایدار اهالی است.