دو زوج جوان، پریسا و شاهین، شادی و پرویز در آستانه مراسم عقد، از یک فاجعه آگاه می شوند که ادامه مراسم را متوقف می کند. کیومرث (شوهر پروانه ـ خواهر ناتنی پریسا) بر اثر شلیک گلوله مجروح و به بیمارستان منتقل می شود. به زودی با تحقیق های سرگرد محقق از اداره آگاهی، و بررسی های وکیل خانواده، دلیل و نحوه شکل گیری این حادثه روشن می شود. شراره، دختر کوچک پروانه به اصرار می گوید که او پدرش را کشته است ولی مادر می گوید که تیر را او به شوهرش شلیک کرده است. سرگرد محقق با دیگران نیز صحبت می کند و درحالی که تحقیقات همچنان ادامه دارد، از بیمارستان خبر داده می شود که حال کیومرث رو به بهبودی است. همه شواهد دال بر مجروح شدن کیومرث به دست همسرش است ولی تا روشن شدن قضیه، پروانه و شراره به زندان می روند. چندی بعد خبر مرگ کیومرث به خانواده می رسد. در دادگاه پروانه می گوید که به دلیل بدرفتاری های کیومرث او را کشته است و دخترش به دروغ خود را قاتل پدرش معرفی می کند. در پایان، مشخص می شود که کیومرث خودش را کشته و دادگاه رأی بر بی گناهی پروانه و شراره می دهد. حالا دیگر زوج های جوان فرصتی می یابند تا مراسم ازدواج خود را برگزار کنند.