![](/public/img/placeholder.png)
10/10امتیاز سلام سینما
1352سال ساخت
cinemaایرانی
خیالاتی
احمد با بازکردن گاو صندق حجره ای که در آن کار می کند چک ها و سفته های موجود در گاو صندوق را به صاحبانش پس می دهد، احمد از ترس صاحب حجره از شهر خارج می شود و در بیابان یک چراغ جادو می یابد. همین که احمد چراغ را روشن می کند غولی ظاهر می شود که خود را غلام خانه زاد احمد معرفی می کند. احمد به کمک غول حق مردم فقیر را از متجاوزان و ربا خواران می گیرد. و خود به وصال دختر مورد علاقه اش می رسد.