![](/public/img/placeholder.png)
0/10امتیاز سلام سینما
1341سال ساخت
cinemaایرانی
آخرین گذرگاه
آذر و منوچهر و امیر به روستائی می روند تا منوچهر، بخشی از املاک پدر فوت شده اش را از برادر ناتنی اش حمید مطالبه کند. حمید با مردی به نام جرج به کار قاچاق مشغول است و از واگذاری زمین های موروثی به برادرش طفره می رود. جرج مردی به نام عمو حسین را که حاضر شده به نفع منوچهر در دادگاه شهادت بدهد می کشد و حمید که خواهان قتل عمو حسن نبوده، با جرج گلاویز می شود و به دست او از پا درمی آید. حمید قبل از مرگ اسرارش را برای منوچهر فاش می کند و از او می خواهد که به کمک مارال، دختر عمو حسن، که راه جنگل را می شناسد، جرج را تعقیب کند. منوچهر و امیر به راهنمائی مارال جرج را در جنگل تعقیب می کنند و با او گلاویز می شوند. آنها آذر را که جرج او را همراه خود برده بوده، نجات می دهند و ماجرا را برای رئیس ژاندارمری بازگو می کنند. افراد جرج در ایستگاه راه آهن به دام می افتند و جرج با گلوله ی ژاندارمی از پا درمی آید.