![](/api/filedb/b2af704.jpeg?w=280&q=75)
7.1/10امتیاز سلام سینما
1364سال ساخت
cinemaایرانی
اتوبوس
اهالی یک روستا به دو گروه بالادهی و پایین دهی (حیدری ونعمتی) تقسیم شده اند. سرکردة نعمتی ها نمکزار خود را به کدخدا، که به دشمنی و کینة بین دو گروه دامن می زند می فروشد و یک اتوبوس مستعمل می خرد تا با آن مسافرکشی کند. ورود اتوبوس به روستا کار گاریچی (مسافرکش) حیدری ها را کساد می کند و اختلاف ها بیش تر می شود. در این میان کدخدا سرکردة حیدری ها را ترغیب می کند تا آسیابش را به او ــ کدخدا ــ بفروشد و اتوبوسی بخرد. کش مکش بیش از پیش بالا می گیرد. وساطت ها و نصایح معلم روستا و ریش سفید ده کارساز واقع نمی شود. کمبود مسافر و کسادی کار سبب می شود که اقساط اتوبوس نعمت خان عقب بیفتد، و هنگامی که فروشندگان اتوبوس برای ضبط اتوبوس مستعمل پا به ده می گذارند نعمت خان با چوب دستی به سراغ کدخدا می رود و نمکزار خود را طلب می کند. حیدرخان واهالی روستا نیز به تبع نعمت و در حمایت از او رو در روی کدخدا می ایستند. کدخدا نمکزار و آسیاب را پس می دهد و عداوت کهنه با ازدواج دختر نعمت با پسر حیدر جای خود را به دوستی می دهد.