جدال در مهتاب

یاسمین پس از سال ها از اروپا به ایران بازمی گردد؛ زیرا پدرش به طرز مشکوکی فوت کرده و مادرش بیمار است. احمد، پسر عموی یاسمین که با فریده زندگی می کند، خود را به یاسمین علاقمند نشان می دهد. روزی احمد با فردی به نام ابراهیم به خانه ی یاسمین می رود، وقتی مادر یاسمین چشمش به ابراهیم می افتد درمی یابد که او قاتل شوهرش است و پس از حمله ی قلبی می میرد. یاسمین که جان خود را از طرف احمد و فریده در خطر می بیند از خانه می گریزد و با دوست دوره ی کودکی اش منوچهر، که در آبادان زندگی و کار می کند، تماس می گیرد. یاسمین که تصمیم دارد در کلانتری ماجرا را فاش سازد با حیله ی احمد به خانه بازمی گردد، و موقعی که احمد و چند نفر از همدستان او قصد دارند یاسمین را به قتل برسانند منوچهر و مأموران پلیس سرمی رسند. احمد و فریده می گریزند و اتومبیل آنها به دره سقوط می کند و آتش می گیرد.