
4/10امتیاز سلام سینما
1389سال ساخت
cinemaایرانی
قبرستان غیرانتفاعی
در مراسم شب عروسی فرخ و سوگل قرار است عموی فرخ، و دایی فرخ، که سالهاست با هم کدورت دارند آشتی کنند. با پادرمیانی و اصرار بزرگان فامیل این آشتی صورت می گیرد و بزن و بکوب به راه می افتد ولی در حین رقصیدن، این دو دوباره بگومگوهایشان را از سر می گیرند و به کل مجلس را به هم می زنند. پدر فرخ، انتظام بزرگ با دیدن این صحنه ناگهان قلبش می گیرد و نیمه شب فوت می کند. انتظام، عمومی فرخ، زمین بزرگ ولی بدون مجوزی دارد و سالهاست از نصیر می خواهد مجوز ساخت و ساز غیرقانونی برایش جور کند و او قبول نمی کند. به همین دلیل انتظام از نصیر کینه دارد. ملیحه، همسر نصیر و تاجی، زن انتظام رابطه خوبی با هم دارند و هر دو سوگل را عروس نحس و بدقدمی می دانند که در شب عروسی اش پدرشوهرش را به دیار باقی فرستاده است و به همین دلیل چشم دیدنش را ندارند. موقع مراسم خیرات و ناهار متوفی، انتظام با شنیدن گفت و گوی یکی از میهمانان ایده ای به نظرش می رسد که یک قبرستان خصوصی به راه بیندازد. از همان جا راهش را به طرف زمینش کج می کند و با اندازه گیری طول و عرض زمین، طرح ساختن قبرستان غیرانتفاعی را پیاده می کند. مسأله را با فرخ که شرکت تبلیغاتی نیمه ورشکسته ای دارد در میان می گذارد. فرخ به شدت مخالفت می کند ولی سوگل با طرح و ایده او کاملاً موافق است و برخلاف نظر فرخ با انتظام وارد همکاری می شود. اختلاف از همان جا بینشان آغاز می شود و سوگل از حق مهریه اش که سه دانگ از سهم شرکت است استفاده می کند و فرخ را کنار می زند. فرخ به خانه دایی نصیر پناه می برد. سوگل هم کار و بارش در همکاری با انتظام گرفته و قبرها را در بلوک های مختلف و با قیمت های بالا پیش فروش می کنند. دایی نصیر پا پیش می گذارد که با سوگل صحبت کند ولی حرف سوگل یکست و طلاق می خواهد. بالاخره فرخ و سوگل از هم جدا می شوند و فرخ به پیشنهاد دایی اش سوگل را از خانه بیرون می کند و سوگل هم به شرکت پناه می برد. انتظام که از زندگی با تاجی چپول و نازا چیزی نفهمیده است، گلویش پیش سوگل گیر کرده و برایش خانه می گیرد و پیشنهاد ازدواج به او می دهد و حاضر است هر کاری برایش بکند؛ از جمله آموزش پرواز، چون سوگل عاشق پرواز است. بعد از گذشت چند جلسه آموزشی، انتظام متوجه می شود که...