![](/api/filedb/aa22189b.jpeg?w=280&q=75)
6.4/10امتیاز سلام سینما
1377سال ساخت
cinemaایرانی
سیب سرخ حوا
ندا حکیمی معتقد است که در زندگی فقط عشق کافی نیست بلکه باید به مسائل مالی نیز توجه کرد. به همین دلیل، نامزدی چهار ساله اش را با فرهاد به هم می زند و با مردی مسن و پولدار به نام محمود فروزش که یک شرکت خصوصی دارد ازدواج می کند، به شرطی که مرد، دارایی اش را به نام او کند. مرد نیز می پذیرد و برای ماه عسل به کیش می روند. آقای فروزش که طلبکاران بسیاری دارد ناپدید می شود و ندا به تنهایی به اصفهان، شهر محل سکونتشان، برمی گردد. در مراجعه به شرکت همسرش درمی یابد که اموال شرکت به دلیل بدهی های بسیار توسط مأموران ضبط شده است. حکم جلب ندا نیز صادر می شود و او به زندان می افتد. فرهاد که به تازگی وکیل شده، وکالت نامزد سابقش را بر عهده می گیرد. فرهاد به ندا می گوید که سهیلی طلبکار اصلی شوهرش ـ که در ضمن وکیل فروزش نیز هست ـ قول مساعدت برای آزادی ندا را داده است. با سپردن وثیقه از سوی سهیلی، ندا از زندان آزاد می شود. ضمن ملاقاتی بین سهیلی و ندا، سهیلی به دروغ به ندا می گوید که فروزش در یک حادثه رانندگی کشته شده و اگر ندا با او ازدواج کند، از شکایتش صرف نظر خواهد کرد. ندا به او جواب منفی می دهد. جسد سهیلی در شرکت پیدا می شود و ندا متهم به قتل او می شود. در دادگاه، فرهاد به عنوان وکیل ندا از او دفاع می کند و شادی محتشمی، منشی شرکت، که در ابتدا اتهام ندا را تأیید کرده، اعتراف می کند که ندا بی گناه است و قتل توسط فروزش انجام گرفته است. مأموران فروزش را دستیگر می کنند. پس از پایان آخرین جلسه دادگاه، زمانی که حکم برائت ندا صادر می شود، ندا به دنبال نامزد سابقش می رود ولی فرهاد خود را از او پنهان می کند و ندا درمی یابد که برای بازگشت به نقطه شروع، خیلی دیر شده است.