![](/api/filedb/a5bfb221.jpeg?w=280&q=75)
7.4/10امتیاز سلام سینما
1366سال ساخت
cinemaایرانی
آن سوی آتش
نوذر پس از آزادی از زندان به سراغ برادر خود، عبدالحمید، می رود تا سهم خود را از پولی که شرکت نفت بابت تصاحب خانه ی آن ها پرداخته بگیرد. حمید، که نگهبان شرکت نفت است و از آمدن نوذر به عنوان کارگر حفاری در شرکت نفت مشغول کار می شود و به آسیه، دختر لال شیر فروش، دل می بندد. عبدالحمید از علاقه ی نوذر به آسیه خبردار می شود و برای آن که از شر نوذر خلاص شود، از مادرش می خواهد که دختر را برای نوذر خواستگاری کند. نوذر از غیبت برادر استفاده می کند و اتاقکش را به هم می ریزد. عبدالحمید با نوذر گلاویز می شود و به تلافی النگوهایی را که نوذر برای آسیه خریده است به میان تالابی در کنار شعله های آتش پرتاب می کند. آسیه به دنبال النگوها به میان تالاب می رود و آن ها را می یابد.